English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
conflagration U اتش سوزی بزرگ
conflagrations U اتش سوزی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrogn burning U ئیدروژن سوزی
heart ache U سینه سوزی
thurification U بخور سوزی
holocaust U همه سوزی
helium burning U هلیوم سوزی
self ignition U خود سوزی
holocausts U همه سوزی
pre ignition U پیش سوزی
fire alarm telegraph U تلگراف اتش سوزی
fire insurance U بیمه اتش سوزی
fire control U جلوگیری از اتش سوزی
holocausts U اتش سوزی همگانی
holocaust U اتش سوزی همگانی
that is no bed of roses U اش دهن سوزی نیست
firetrap U ساختمان مستعد اتش سوزی
that is no bed of roses U شیره گلو سوزی نیست
fire escape U خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
incendiary U سبب اتش سوزی ذوب کننده
fire escapes U خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
there is a fire opposites U در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
petroleur U کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
fire fighting U عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
common wall U دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
massive U بزرگ
massively U بزرگ
headman U بزرگ
gate U در بزرگ
king size U بزرگ
large sized U بزرگ
gates U در بزرگ
large sized a U بزرگ
of a large size U بزرگ
headmen U بزرگ
smallest U بزرگ نه
long ton U تن بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
nonus U بزرگ
megapod U بزرگ پا
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
small U بزرگ نه
magacephalic U بزرگ سر
smaller U بزرگ نه
macro U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
immane U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
mighty U بزرگ
full bottomed U بزرگ
greatest U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
bandog U سگ بزرگ
big U بزرگ
mightiest U بزرگ
great- U بزرگ
hugeous U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
voluminous U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
dignified U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
mightier U بزرگ
great U بزرگ
majestic U بزرگ
extras U بزرگ
gross U بزرگ
stour U بزرگ
majoring U بزرگ
swith U بزرگ
grossing U بزرگ
vast U بزرگ
major U بزرگ
highs U بزرگ
jumbos U بزرگ
jumbo U بزرگ
largest U بزرگ
grossed U بزرگ
grosser U بزرگ
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
grosses U بزرگ
high U بزرگ
highest U بزرگ
majored U بزرگ
vasty U بزرگ
walloping U بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
propylon U در بزرگ
swingeing U بزرگ
enormous U بزرگ
wallopings U بزرگ
grossest U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
extra- U بزرگ
extra U بزرگ
emporium U بازار بزرگ
foyer U راهرو بزرگ
alcove U طاقچه بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
achievement U کار بزرگ
platter U بشقاب بزرگ
antrum U غار بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
archduke U دوک بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
avous U پدر بزرگ
grand father U پدر بزرگ
bass drum U طبل بزرگ
aggrandize U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandise U بزرگ کردن
platters U بشقاب بزرگ
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
magnification U بزرگ نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
zoom U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
zooms U بزرگ کردن
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
dilate U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldog U نوعی سگ بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
store U مغازه بزرگ
storing U مغازه بزرگ
nemesis U دشمن بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
distending U بزرگ کردن
distend U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
hunk U تکه بزرگ
lump U بزرگ شدن
lumped U بزرگ شدن
to develop [into] U بزرگ شدن
lumps U بزرگ شدن
heave U بزرگ کردن
heaved U بزرگ کردن
longbow U کمان بزرگ
longbows U کمان بزرگ
emporia U بازار بزرگ
lofty U بلند بزرگ
grand U بزرگ مهم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com