Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emphysema
U
اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
struma
U
اتساع و گشادشدن هر عضوی
dilation
U
اتساع
dilatancy
U
اتساع
stretches
U
اتساع
stretched
U
اتساع
stretch
U
اتساع
dilatation
U
اتساع
dilating
U
اتساع دادن
dilates
U
اتساع دادن
dilate
U
اتساع دادن
dilation of time
U
اتساع زمان
dilatable
U
اتساع پذیر
aneurysm
U
اتساع عروقی
aneurism
U
اتساع شریان
dilatable
U
قابل اتساع
vasodilatation
U
اتساع عروق
tractile
U
قابل اتساع
mydriasis
U
اتساع مردمک
dilatability
U
قابلیت انبساط یا اتساع
mydriasis
U
اتساع زیاد مردمک چشم
turgor
U
اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
memberless
U
بی عضوی
organic
U
عضوی
dyad
U
گروه دو عضوی
six membered ring
U
حلقه شش عضوی
dysarthria
U
نارساگویی عضوی
inorganic
U
غیر عضوی
organicism
U
عضوی نگری
organic set
U
امایه عضوی
dyadic unit
U
واحد دو عضوی
organic deafness
U
کری عضوی
diad
U
گروه دو عضوی
organic disorder
U
اختلال عضوی
organic sensations
U
احساسهای عضوی
monoplegia
U
فلج یک عضوی
octamerous
U
هشت عضوی
ablation
U
قطع عضوی از بدن
brachium
U
هر عضوی شبیه بازو
psychalgia
U
درد غیر عضوی
maimed
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maim
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
organic psychosis
U
روان پریشی عضوی
organic mental disorder
U
اختلال روانی عضوی
maiming
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maims
U
اختلال یا از کارافتادگی عضوی
amputation
U
قطع عضوی از بدن
viscus
U
عضوی که دراحشاء واقع شده است
hypertrophy
U
بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
tranillumination
U
انقال نور از خلال عضوی بعضو دیگری
play footsie
<idiom>
U
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
prolotherapy
U
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
Internet
U
انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
Internet
U
انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
bulkiness
U
بزرگی
massiveness
U
بزرگی
magnifcation
U
بزرگی
masterdom
U
بزرگی
largeness
U
بزرگی
supercilicusness
U
بزرگی
gloriousness
U
بزرگی
grandness
U
بزرگی
hugeness
U
بزرگی
magneficence
U
بزرگی
voluminosity
U
بزرگی
bigness
U
بزرگی
enlargements
U
بزرگی
sizes
U
بزرگی
hauteur
U
بزرگی
dignity
U
بزرگی
enlargement
U
بزرگی
voluminesity
U
بزرگی
greatness
U
بزرگی
size
U
بزرگی
grandeur
U
بزرگی
gentility
U
بزرگی
augustness
U
بزرگی
magnitude
U
بزرگی
to a greatness
U
به بزرگی رسیدن
megacephaly
U
بزرگی بیش از حد سر
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
immenseness
U
بزرگی عظمت
immeasurableness
U
بزرگی بی اندازه
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
he did me a great wrong
U
خطای بزرگی .....
sample size
U
بزرگی نمونه
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
vastness
U
عظمت بزرگی
vastity
U
عظمت بزرگی
vastitude
U
عظمت بزرگی
to a greatness
U
بزرگی یافتن
so large
U
باین بزرگی
headship
U
بزرگی برتری
formidability
U
استحکام بزرگی
eminency
U
برامدگی بزرگی
magnanimity
U
بزرگی طبع
eminence
U
برامدگی بزرگی
Lordship
U
سیادت بزرگی
Lordships
U
سیادت بزرگی
headships
U
بزرگی برتری
amplitude
U
دامنه بزرگی
breadth of mind
U
بزرگی یا وسعت فکر
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
too big for one's breeches/boots
<idiom>
U
احساس بزرگی کردن
monstrousness
U
شگفت انگیزی بزرگی
to be toast
[American E]
<idiom>
U
در دردسر بزرگی بودن
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
the meridian of glory
U
اوج بزرگی یا جلال
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
bulk
U
حجم بزرگی از چیزی
he is a great person
U
شخص بزرگی است
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
he is a great help
U
او کمک بزرگی است
piece deresistance
U
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
he did me a great wrong
U
بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
steatopygia
U
بزرگی وفربهی کفل زنان
Majesty
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما است
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
decked
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decks
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
Majesties
U
بزرگی عظمت وشان واقتدار
deck
U
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
(when the) chips are down
<idiom>
U
بامشکل بزرگی مواجه شدن
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
bias error
U
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
A big rock rolled down the mountain.
U
سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
to roll a huge snowball
U
گلوله بزرگی از برف درست کردن
nothing great is easy
U
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
anagogy
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagoge
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
the propylaea
U
نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
mastiffs
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
multivolume file
U
فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
treadmills
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
breakers
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
breaker
U
موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
treadmill
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
Police are out in force.
U
نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
broadsheets
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
broadsheet
U
کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
miller thumb
U
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
rocking stone
U
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
mastiff
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
internally blown flap
U
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
multiplan
U
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
to kiss hands
U
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
band shell
U
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
bulk
U
رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
U
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
afro
نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
batches
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success.
U
اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
rate
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
databank
U
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com