Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
compartmentalises
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
U
اتاق اتاق کردن
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
room mate
U
هم اتاق
room
U
اتاق
rooms
U
اتاق
chambers
U
اتاق
chamber
U
اتاق
toolroom
U
اتاق ابزار
room temperature
U
دمای اتاق
snow cave
U
اتاق برفی
surgery
U
اتاق جراحی
surgeries
U
اتاق جراحی
spense
U
اتاق ناهارخوری
long gallery
U
اتاق طویل
studding
U
ارتفاع اتاق
tearoom
U
اتاق چای
operations room
U
اتاق عملیات
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
chamber of shipping
U
اتاق کشتیرانی
chamber of commerce
U
اتاق تجارت
keeping-room
U
اتاق نشیمن
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
ante-chamber
U
اتاق انتظار
assmbly-room
U
اتاق همایش
dortour
U
اتاق خواب
batten
U
[تخته ی کف اتاق ]
chamber of trade
U
اتاق تجارت
common joist
U
تیر کف اتاق
spence
U
اتاق ناهارخوری
distorted room
U
اتاق خطاانگیز
dorter
U
اتاق خواب
a double room
U
یک اتاق دو نفره
houseroom
U
اتاق خانه
studio
U
اتاق کار
studios
U
اتاق کار
sickroom
U
اتاق بیمار
sickrooms
U
اتاق بیمار
roomful
U
بقدر یک اتاق پر
roomfuls
U
بقدر یک اتاق پر
clearing house
U
اتاق تهاتر
clearing houses
U
اتاق تهاتر
common rooms
U
اتاق استادان
linoleum
U
مشمع کف اتاق
newsroom
U
اتاق خبر
newsroom
U
اتاق نودادنگاری
newsrooms
U
اتاق خبر
Room 123
U
اتاق 123
Elephant in the living room
U
فیل در اتاق نشیمن
vestibular
U
اتاق کوچک بدن
a sinlge room
U
یک اتاق یک نفره
a single room
U
یک اتاق یک نفره
reception rooms
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق پذیرایی
reception room
U
اتاق انتظار
reception room
U
اتاق پذیرایی
reading rooms
U
اتاق قرائت
reading room
U
اتاق قرائت
Get out of the room.
U
از اتاق بروبیرون
newsrooms
U
اتاق نودادنگاری
war room
U
اتاق جنگ
undercroft
U
اتاق کلیسا
war room
U
اتاق عملیات
living rooms
U
اتاق نشیمن
bed and breakfast
U
اتاق و صبحانه
sitting-room
U
اتاق نشیمن
living room
U
اتاق نشیمن
wheelhouse
U
اتاق سکان
wheelhouses
U
اتاق سکان
common room
U
اتاق استادان
vacuum chamber
U
اتاق خلاء
sitting-rooms
U
اتاق نشیمن
waiting-room
U
اتاق انتظار
sitting room
U
اتاق نشیمن
territorial
U
زمینی
terrene
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
sub astral
U
زمینی
landed a
U
زمینی
predial or prae
U
زمینی
earthly
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
Operation room.
U
اتاق عمل ( بیمارستان )
calefactory
U
[اتاق گرم صومعه]
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
playroom
U
اتاق بازی کودکان
lead chamber process
U
فرایند اتاق سربی
workroom
U
اتاق کار کارگاه
Br
U
مخفف اتاق خواب
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
stokehold
U
اتاق اتشخانه کشتی
vestibular
U
مربوط به اتاق کوچک
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
chambers
U
اتاق خواب خوابگاه
vestries
U
اتاق دعا رخت کن
vestry
U
اتاق دعا رخت کن
cabin
U
اتاق کوچک قایق
cabins
U
اتاق کوچک قایق
workshop
U
اتاق کار کارگاه
hall
U
اتاق بزرگ دالان
halls
U
اتاق بزرگ دالان
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
chamber
U
اتاق خواب خوابگاه
Casuality
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
enclosure
U
اتاق راهبان
[دین]
workshops
U
اتاق کار کارگاه
land combat
U
نبرد زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
land mine
U
مین زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
ground wave
U
موج زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
peanut
U
پسته زمینی
peanut
U
بادام زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
terrain return
U
اکوی زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
potato
U
سیب زمینی
land tail
U
بنه زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
mail gram
U
پست زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
murphy
U
سیب زمینی
praties
U
سیب زمینی
tater
U
سیب زمینی
overland mail
U
پست زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
gully
U
دالان زمینی
apogee
U
اوج زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
armies
U
نیرو زمینی
army
U
نیرو زمینی
landmines
U
مین زمینی
landmine
U
مین زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
gullies
U
دالان زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com