English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hall U اتاق بزرگ دالان
halls U اتاق بزرگ دالان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
compartmentalised U اتاق اتاق کردن
compartmentalizes U اتاق اتاق کردن
compartmentalize U اتاق اتاق کردن
compartmentalises U اتاق اتاق کردن
compartmentalizing U اتاق اتاق کردن
compartmentalized U اتاق اتاق کردن
compartmentalising U اتاق اتاق کردن
ailure U دالان
passage U دالان
alura U دالان
corridor U دالان
lobby U دالان
lobbied U دالان
lobbies U دالان
arcade U دالان
galleries U دالان
corridors U دالان
alure U دالان
gallery U دالان
passages U دالان
dwarf gallery U دالان کوتاه
grouting gallery U دالان تزریق
tunnels U دالان زیرزمینی
tunnelled U دالان زیرزمینی
corridors U دالان هوایی
tunneling U دالان زیرزمینی
entrance gallery U دالان دستیابی
drainage gallery U دالان زهکش
tunnel U دالان زیرزمینی
gulleys U دالان زمینی
porches U دالان ایوان
porch U دالان ایوان
inspection gallery U دالان بازدید
tunneled U دالان زیرزمینی
gullies U دالان زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
access gallery U دالان دستیابی
air corridor U دالان هوایی
lobbies U راهرو دالان
lobby U راهرو دالان
corridor U دالان هوایی
stream corridor U دالان رود
lobbied U راهرو دالان
gully U دالان زمینی
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
terrain corridor U دالان تاکتیکی زمین
vestibules U دالان سرپوشیده هشتی
chancel-aisle U دالان پشت محراب
climb corridor U دالان صعود هواپیما
climb corridor U دالان بالا کشیدن
chutes U دالان پایان دوصحرانوردی
chute U دالان پایان دوصحرانوردی
vestibule U دالان سرپوشیده هشتی
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
inspection gallery U دالان بازرسی گالری بازدید
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
arch-rib U [قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
room mate U هم اتاق
chambers U اتاق
chamber U اتاق
room U اتاق
rooms U اتاق
clearing house U اتاق تهاتر
clearing houses U اتاق تهاتر
roomfuls U بقدر یک اتاق پر
sickrooms U اتاق بیمار
sickroom U اتاق بیمار
studios U اتاق کار
studio U اتاق کار
roomful U بقدر یک اتاق پر
room temperature U دمای اتاق
linoleum U مشمع کف اتاق
bed and breakfast U اتاق و صبحانه
common room U اتاق استادان
common rooms U اتاق استادان
houseroom U اتاق خانه
newsroom U اتاق خبر
newsroom U اتاق نودادنگاری
newsrooms U اتاق خبر
newsrooms U اتاق نودادنگاری
war room U اتاق عملیات
war room U اتاق جنگ
vacuum chamber U اتاق خلاء
operations room U اتاق عملیات
snow cave U اتاق برفی
spence U اتاق ناهارخوری
spense U اتاق ناهارخوری
studding U ارتفاع اتاق
tearoom U اتاق چای
toolroom U اتاق ابزار
undercroft U اتاق کلیسا
sitting room U اتاق نشیمن
sitting-room U اتاق نشیمن
sitting-rooms U اتاق نشیمن
a sinlge room U یک اتاق یک نفره
a single room U یک اتاق یک نفره
waiting-room U اتاق انتظار
wheelhouse U اتاق سکان
a double room U یک اتاق دو نفره
Room 123 U اتاق 123
Get out of the room. U از اتاق بروبیرون
living room U اتاق نشیمن
living rooms U اتاق نشیمن
reading room U اتاق قرائت
reading rooms U اتاق قرائت
reception room U اتاق پذیرایی
reception room U اتاق انتظار
reception rooms U اتاق پذیرایی
reception rooms U اتاق انتظار
wheelhouses U اتاق سکان
common joist U تیر کف اتاق
surgeries U اتاق جراحی
chamber of shipping U اتاق کشتیرانی
chamber of commerce U اتاق تجارت
chamber of commerce U اتاق بازرگانی
surgery U اتاق جراحی
dorter U اتاق خواب
batten U [تخته ی کف اتاق ]
chamber of trade U اتاق بازرگانی
vestibular U اتاق کوچک بدن
Elephant in the living room U فیل در اتاق نشیمن
keeping-room U اتاق نشیمن
long gallery U اتاق طویل
ante-chamber U اتاق انتظار
distorted room U اتاق خطاانگیز
dortour U اتاق خواب
assmbly-room U اتاق همایش
chamber of trade U اتاق تجارت
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
playroom U اتاق بازی کودکان
Operation room. U اتاق عمل ( بیمارستان )
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
lead chamber process U فرایند اتاق سربی
chamber U اتاق خواب خوابگاه
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
emergency room [American E] [e.r.] [ER] U اتاق عمل اورژانس
playrooms U اتاق بازی کودکان
vestry U اتاق دعا رخت کن
vestries U اتاق دعا رخت کن
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
A+E unit [British E] U اتاق عمل اورژانس
workshop U اتاق کار کارگاه
casuality department [British E] U اتاق عمل اورژانس
stokehold U اتاق اتشخانه کشتی
cabins U اتاق کوچک قایق
Casuality [British E] U اتاق عمل اورژانس
enclosure U اتاق راهبان [دین]
emergency medical treatment room U اتاق عمل اورژانس
undercroft U اتاق زیر زمینی
workshops U اتاق کار کارگاه
vestibular U مربوط به اتاق کوچک
chambers U اتاق خواب خوابگاه
calefactory U [اتاق گرم صومعه]
Br U مخفف اتاق خواب
cabin U اتاق کوچک قایق
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
workroom U اتاق کار کارگاه
Accident and Emergency U اتاق عمل اورژانس
What is my room number? U شماره اتاق من چند است؟
Mary is in the next room. U ماری در اتاق پهلویی است.
cattle [rooms] of the worst description U دام [اتاق] در بدترین وضعیت
redone U دوباره اتاق را تزئین کرد
She entered the room as naked as the day she was born . U لخت وعور وارد اتاق شد
tape library U اتاق مخصوص نگهداری نوار
Do you have any vacancies? U آیا اتاق خالی دارید؟
smoking room U اتاق ویژه سیگار کشیدن
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
deckhouse U اتاق روی عرشه کشتی
May I see the room? U آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
She was sitting in the corner of the room . U گوشه اتاق نشسته بود
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
redoing U دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes U دوباره اتاق را تزئین کرد
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redo U دوباره اتاق را تزئین کرد
redid U دوباره اتاق را تزئین کرد
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
Egyptian hall U [اتاق عمومی مستطیل شکل]
There are no vacancies at the hotel. U هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
bodywork U ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
There is an air of mystery in this room. U این اتاق حالت مرموزی دارد
smokers U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
stateroom U اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
smoker U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com