Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
compartmentalised
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
U
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
U
اتاق اتاق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Give the room a good clean.
U
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
To do up the room.
U
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
accessorize
U
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
drapery rug
U
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
wall-to-wall
U
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
hanging
U
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Other Matches
room mate
U
هم اتاق
room
U
اتاق
rooms
U
اتاق
chamber
U
اتاق
chambers
U
اتاق
sitting-rooms
U
اتاق نشیمن
dorter
U
اتاق خواب
living room
U
اتاق نشیمن
living rooms
U
اتاق نشیمن
toolroom
U
اتاق ابزار
room temperature
U
دمای اتاق
studding
U
ارتفاع اتاق
a sinlge room
U
یک اتاق یک نفره
studio
U
اتاق کار
sitting-room
U
اتاق نشیمن
tearoom
U
اتاق چای
spense
U
اتاق ناهارخوری
spence
U
اتاق ناهارخوری
long gallery
U
اتاق طویل
common joist
U
تیر کف اتاق
sitting room
U
اتاق نشیمن
linoleum
U
مشمع کف اتاق
reception rooms
U
اتاق انتظار
reception room
U
اتاق پذیرایی
dortour
U
اتاق خواب
common rooms
U
اتاق استادان
reception rooms
U
اتاق پذیرایی
Room 123
U
اتاق 123
studios
U
اتاق کار
reception room
U
اتاق انتظار
a double room
U
یک اتاق دو نفره
wheelhouse
U
اتاق سکان
wheelhouses
U
اتاق سکان
reading room
U
اتاق قرائت
reading rooms
U
اتاق قرائت
waiting-room
U
اتاق انتظار
common room
U
اتاق استادان
roomful
U
بقدر یک اتاق پر
newsroom
U
اتاق نودادنگاری
sickrooms
U
اتاق بیمار
sickroom
U
اتاق بیمار
bed and breakfast
U
اتاق و صبحانه
newsrooms
U
اتاق خبر
clearing house
U
اتاق تهاتر
keeping-room
U
اتاق نشیمن
vacuum chamber
U
اتاق خلاء
clearing houses
U
اتاق تهاتر
vestibular
U
اتاق کوچک بدن
war room
U
اتاق عملیات
roomfuls
U
بقدر یک اتاق پر
chamber of shipping
U
اتاق کشتیرانی
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
chamber of trade
U
اتاق تجارت
batten
U
[تخته ی کف اتاق ]
chamber of commerce
U
اتاق تجارت
war room
U
اتاق جنگ
Get out of the room.
U
از اتاق بروبیرون
Elephant in the living room
U
فیل در اتاق نشیمن
newsroom
U
اتاق خبر
newsrooms
U
اتاق نودادنگاری
surgeries
U
اتاق جراحی
a single room
U
یک اتاق یک نفره
ante-chamber
U
اتاق انتظار
operations room
U
اتاق عملیات
surgery
U
اتاق جراحی
houseroom
U
اتاق خانه
snow cave
U
اتاق برفی
distorted room
U
اتاق خطاانگیز
assmbly-room
U
اتاق همایش
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
undercroft
U
اتاق کلیسا
vestibular
U
مربوط به اتاق کوچک
halls
U
اتاق بزرگ دالان
calefactory
U
[اتاق گرم صومعه]
Operation room.
U
اتاق عمل ( بیمارستان )
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
workshop
U
اتاق کار کارگاه
hall
U
اتاق بزرگ دالان
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
enclosure
U
اتاق راهبان
[دین]
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
cabins
U
اتاق کوچک قایق
cabin
U
اتاق کوچک قایق
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
workshops
U
اتاق کار کارگاه
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
Br
U
مخفف اتاق خواب
vestry
U
اتاق دعا رخت کن
vestries
U
اتاق دعا رخت کن
chamber
U
اتاق خواب خوابگاه
stokehold
U
اتاق اتشخانه کشتی
playroom
U
اتاق بازی کودکان
playrooms
U
اتاق بازی کودکان
lead chamber process
U
فرایند اتاق سربی
emergency medical treatment room
U
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
U
اتاق عمل اورژانس
Accident and Emergency
U
اتاق عمل اورژانس
workroom
U
اتاق کار کارگاه
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
U
اتاق عمل اورژانس
chambers
U
اتاق خواب خوابگاه
redoing
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
She was sitting in the corner of the room .
U
گوشه اتاق نشسته بود
redoes
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
redone
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
redid
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
redo
U
دوباره اتاق را تزئین کرد
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
deckhouse
U
اتاق روی عرشه کشتی
Egyptian hall
U
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
cattle
[rooms]
of the worst description
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
Mary is in the next room.
U
ماری در اتاق پهلویی است.
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
May I see the room?
U
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
What is my room number?
U
شماره اتاق من چند است؟
smoking room
U
اتاق ویژه سیگار کشیدن
Do you have any vacancies?
U
آیا اتاق خالی دارید؟
She entered the room as naked as the day she was born .
U
لخت وعور وارد اتاق شد
NO VACANCIES
U
اتاق خالی موجود نیست.
attic ladder
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
bodywork
U
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
attic ladder
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There are no vacancies at the hotel.
U
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
stateroom
U
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
suite
U
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
loft ladder
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
suites
U
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
loft ladder
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
There is an air of mystery in this room.
U
این اتاق حالت مرموزی دارد
double up
<idiom>
U
اتاق خود را باکسی شریک بودن
enfilade
U
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
smoking room
U
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
The room was tastefully decorated with flowers .
U
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wood block
U
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
europen plan
U
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
Hotel accommodation is rather expensive there.
U
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Several people could be accommodated in this room.
U
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Could you put a cot in the room?
U
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Could you put an extra bed in the room?
U
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
lararium
U
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
hypostyle hall
U
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
The room is bare of furniture .
U
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
dalle
U
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
office
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solarium
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
solariums
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
networking
U
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
international commercial terms (incoterm
U
قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
vestiary
U
رخت کن اتاق رخت کن
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com