English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spit U اب دهان پرتاب کردن
spits U اب دهان پرتاب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal U دهان دار وابسته به دهان
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
squiggles U در دهان قرقره کردن
squiggle U در دهان قرقره کردن
screw up U غنچه کردن دهان
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
living from hand to mouth <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
a hand to mouth existence <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
to gape U با خیره دهان باز کردن
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
pitch U پرتاب کردن
foin U پرتاب کردن
jettisoning U پرتاب کردن
pitches U پرتاب کردن
unsling U پرتاب کردن
shoots U پرتاب کردن
thrust U پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن
jettisoned U پرتاب کردن
jettison U پرتاب کردن
thrusts U پرتاب کردن
skeet U پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن
thrusting U پرتاب کردن
projected U پرتاب کردن
pelt U پرتاب کردن
pelts U پرتاب کردن
pelted U پرتاب کردن
project U پرتاب کردن
projects U پرتاب کردن
let fly U پرتاب کردن
jaculate U پرتاب کردن
to launch a torpedo U اژدری پرتاب کردن
jetted U بخارج پرتاب کردن
castaway U پرتاب کردن وزنه
jet U بخارج پرتاب کردن
jetting U بخارج پرتاب کردن
trigger U پرتاب کردن فشنگ
sling U زنجیردار پرتاب کردن
lobbed U باهستگی پرتاب کردن
launch a missile U موشک پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن گلوله
shoots U پرتاب کردن گلوله
jets U بخارج پرتاب کردن
triggered U پرتاب کردن فشنگ
lob U باهستگی پرتاب کردن
jettison U پرتاب کردن به بیرون
jettisoned U پرتاب کردن به بیرون
jettisoning U پرتاب کردن به بیرون
lobs U باهستگی پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن به بیرون
lobbing U باهستگی پرتاب کردن
slings U زنجیردار پرتاب کردن
slinging U زنجیردار پرتاب کردن
triggers U پرتاب کردن فشنگ
to fire a torpedo U اژدری پرتاب کردن
projectable U قابل پرتاب کردن
castaways U پرتاب کردن وزنه
unsling U از فلاخن پرتاب کردن
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
pash U بازور پرتاب کردن کوبیدن
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slog U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogging U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
squish U صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
slogged U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoved U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoving U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoves U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shove U با زور پیش بردن پرتاب کردن
pitch U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
pitches U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurl U پرتاب کردن پرت کردن
hurls U پرتاب کردن پرت کردن
hurled U پرتاب کردن پرت کردن
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
slobbering U اب دهان
OS U دهان
slobbered U اب دهان
astomatous U بی دهان
potato box U دهان
polystome U دهان
polystomatous U دهان
slobber U اب دهان
chops U دهان
mouth U دهان
saliva U اب دهان
gobs U دهان
unmuffle U دهان
jibbed U دهان
spittle U اب دهان
mouthed U دهان
puss U دهان
astomatal U بی دهان
jib U دهان
jibbing U دهان
slobbers U اب دهان
gob U دهان
jibs U دهان
mouths U دهان
mouthing U دهان
scold U ادم بد دهان
stomatology U دهان پزشکی
stomatal U دهان دار
toho U دهان ببر
rictus U چاک دهان
to shut up U دهان بستن
stomatic U شبیه دهان
throat U صدا دهان
stomatal U وابسته به دهان
throats U صدا دهان
scolds U ادم بد دهان
stoma U شکاف دهان
cyclostomatous U دهان گرد
cyclostomate U دهان گرد
scolded U ادم بد دهان
stomatitis U ورم دهان
insalivate U اب دهان زدن به
palates U سقف دهان
mouthwash U دهان شویه
reeks U بخار دهان
spit U اب دهان خدو
reeking U بخار دهان
spits U اب دهان خدو
mouthed U در دهان گذاشتن
mum's the word <idiom> U دهان قرص
mouthy U دهان دار
mouth U در دهان گذاشتن
neb U پوزه دهان
reeked U بخار دهان
reek U بخار دهان
gymnostomous U برهنه دهان
mouthing U در دهان گذاشتن
gag U دهان باز کن
widemouthed U دهان باز
mouthwashes U دهان شویه
astomatal U فاقد دهان
microstomous U کوچک دهان
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
slobbers U دهان را اب انداختن
gags U دهان باز کن
gagging U دهان باز کن
slobbering U دهان را اب انداختن
gagged U دهان باز کن
mouths U در دهان گذاشتن
openmouthed U دهان باز
stomatous U دهان دار
halitosis U گند دهان
fomalhaut U دهان ماهی
slobbered U دهان را اب انداختن
palate U سقف دهان
peroral U از راه دهان
slobber U دهان را اب انداختن
mouth-watering U دهان آب انداز
fetid U گند دهان
oral U از راه دهان
orals U از راه دهان
mugs U ساده لوح دهان
aboral U نقطه مقابل دهان
throw to the wolves <idiom> U به دهان گرگ انداختن
slobbers U اب دهان روان ساختن
slobber U اب دهان روان ساختن
sound off U مزه دهان کسیرافهمیدن
slobbered U اب دهان روان ساختن
Wellington U چکمه دهان گشاد
clump block U قرقره دهان گشاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com