Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
groupware
U
ابزار گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
congregational
U
گروهی
trimerous
U
سه گروهی
triples
U
سه گروهی
group atmosphere
U
جو گروهی
tripling
U
سه گروهی
triple
U
سه گروهی
gregarious
U
گروهی
communal
U
گروهی
tripled
U
سه گروهی
communally
U
گروهی
group norms
U
هنجارهای گروهی
group discussion
U
بحث گروهی
group contagion
U
سرایت گروهی
group test
U
ازمون گروهی
group consciousness
U
اگاهی گروهی
group dynamics
U
پویش گروهی
group factors
U
عاملهای گروهی
group structure
U
ساخت گروهی
group frequency
U
بسامد گروهی
group selector
U
سلکتور گروهی
group printing
U
چاپ گروهی
group interview
U
مصاحبه گروهی
group pressure
U
فشار گروهی
group membership
U
عضویت گروهی
esprit de corps
U
روح گروهی
Republican
U
جمهوری گروهی
Republicans
U
جمهوری گروهی
batch quantity
U
کمیت گروهی
bulk properties
U
خواص گروهی
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
collective protection
U
حفافت گروهی
deck switch
U
کلید گروهی
espirit de corps
U
روحیه گروهی
gang punch
U
منگنه گروهی
mass media
U
رسانههای گروهی
group acceptance
U
پذیرش گروهی
quadrilles
U
رقص گروهی
quadrille
U
رقص گروهی
gang switch
U
کلید گروهی
intergroup
U
میان گروهی
sociogram
U
نگاره گروهی
team game
U
بازی گروهی
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
syntality
U
شخصیت گروهی
mameluke
U
عضو گروهی
corporations
U
گروهی از مردم
group drive
U
محرکه گروهی
corporation
U
گروهی از مردم
team teaching
U
تدریس گروهی
group theory
U
نظریه گروهی
group velocity
U
سرعت گروهی
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
media
U
رسانههای گروهی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
synecology
U
بوم شناسی گروهی
broadside messing
U
ناهار خوری گروهی
group casting
U
ریخته گری گروهی
cluster controller
U
کنترل کننده گروهی
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
ring
[algebraic structure]
U
حلقه گروهی
[ریاضی]
group teaming
U
ریخته گری گروهی
group occulating light
U
چراغ ناپیوسته گروهی
group identification
U
همانند سازی گروهی
burst
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
bursts
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
bands
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
byte
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
bytes
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
retreat
U
انزوا
[گروهی برای مدتی]
band
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
synecologic
U
وابسته به بوم شناسی گروهی
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
cursors
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursor
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
to wriggle one's way
U
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
lashkar
U
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
package
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
odd man out
<idiom>
U
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
do one's bit (part)
<idiom>
U
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
batches
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batch
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
octet
U
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulps
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
gulped
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
folder
U
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folders
U
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
folding meter stick
U
خط کش
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش
[ابزار]
doodads
U
ابزار
carpenter's rule
U
خط کش
[ابزار]
doodad
U
ابزار
instrumentation
U
ابزار
hardware
U
ابزار
locking device
U
ابزار
instrument
U
ابزار
folding rule
U
خط کش
[ابزار]
yardstick
U
خط کش
[ابزار]
devices
U
ابزار
tools
U
ابزار
implementing
U
ابزار
implements
U
ابزار
gadgets
U
ابزار
gadget
U
ابزار
device
U
ابزار
implemented
U
ابزار
implement
U
ابزار
yard stick
U
خط کش
[ابزار]
folding ruler
U
خط کش
[ابزار]
tool
U
ابزار
packets
U
گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
packet
U
گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
secure electronic transactions
U
استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
worded
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word
U
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
clones
U
ابزار همگن
cloned
U
ابزار همگن
cloning
U
ابزار همگن
cloned
U
ابزار همزاد
vernier caliper
U
کولیس
[ابزار]
tax instrument
U
ابزار مالیاتی
diamond-fret
U
ابزار لوزی
clone
U
ابزار همزاد
steelwork
U
ابزار پولادین
calliper
[British]
U
کولیس
[ابزار]
clone
U
ابزار همگن
clones
U
ابزار همزاد
putty knife
U
کارتک
[ابزار]
calipers
U
کولیس
[ابزار]
planishing tool
U
ابزار پرداخت
helve
U
دسته ابزار
knurled tool
U
ابزار آج دار
hawksbill
U
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
U
ابزار رخ منقاری
precision tool
U
ابزار دقیق
pocket rule
U
خط کش جیبی
[ابزار]
cloning
U
ابزار همزاد
lifting device
U
ابزار بالا بر
spatula
[American]
]
U
کارتک
[ابزار]
scraper
[British
U
کارتک
[ابزار]
spackle knife
U
کارتک
[ابزار]
workbox
U
جعبه ابزار
skiving tool
U
ابزار تراش
small tool
U
ابزار کوچک
sliding caliper
U
کولیس
[ابزار]
toolroom
U
اتاق ابزار
astragulus
U
ابزار فیتیله ای
astragal
U
ابزار فیتیله ای
turning tool
U
ابزار تراشکاری
vernier caliper
U
قطرسنج
[ابزار]
sliding caliper
U
قطرسنج
[ابزار]
fishing tackle
U
ابزار ماهیگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com