Perdic | ابزار لوزی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	diamond-fret U	ابزار لوزی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	diamond formation U	ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
	Joshegan U	جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
	Herati pattern U	طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
	tool U	دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
	control equipment U	ابزار وارسی ابزار پایش
	lozenges U	لوزی
	rhomb U	لوزی
	rhombus U	لوزی
	diamond U	لوزی
	amygdalate U	لوزی
	lozenge U	لوزی
	rhombuses U	لوزی
	rhomboid U	لوزی
	rhombic U	لوزی
	rhomboidal U	لوزی وار
	rhombus U	لوزی [ریاضی]
	foursquare U	لوزی چهارگوش
	lozenges U	شکل لوزی
	diamond formation U	ارایش لوزی
	equilateral quadrilateral U	لوزی [ریاضی]
	lozenge U	شکل لوزی
	rhombuses U	لوزی شکل
	rhombus U	لوزی شکل
	rhombic antenna U	انتن لوزی شکل
	almond shape U	نگاره لوزی شکل
	lozenge U	قرص لوزی شکل
	diamond antenna U	انتن لوزی شکل
	lozenges U	قرص لوزی شکل
	rhomboid U	متوازی الاضلاع شبیه لوزی
	cone mosaic U	[موزائیک با نقش های زیگزاگ و لوزی]
	boxes U	شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
	box U	شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
	broach U	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
	broaches U	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
	broached U	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
	broaching U	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
	compartment rug U	فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
	jewelled U	[هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
	parmakli U	لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
	diamond design U	طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
	Ertman gul U	[نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
	lozenge design U	طرح لوزی شکل [که به حالت های مختلف در طرح ها از آن استفاده می شود.]
	Jaldar U	[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
	Soumak medallion U	ترنج سوفی [ترنج سوماکی] [این نوع ترنج لوزی شکل را به فرش های قفقازی نسبت می دهند.]
	Honey comb design U	طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
	Kasim Ushag design U	طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
	hardware U	ابزار
	locking device U	ابزار
	device U	ابزار
	devices U	ابزار
	tool U	ابزار
	tools U	ابزار
	implement U	ابزار
	instrumentation U	ابزار
	double meter stick [American] U	خط کش [ابزار]
	folding meter stick U	خط کش [ابزار]
	doodad U	ابزار
	doodads U	ابزار
	folding ruler U	خط کش [ابزار]
	yard stick U	خط کش [ابزار]
	yardstick U	خط کش [ابزار]
	folding rule U	خط کش [ابزار]
	instrument U	ابزار
	implements U	ابزار
	implementing U	ابزار
	implemented U	ابزار
	gadget U	ابزار
	gadgets U	ابزار
	carpenter's rule U	خط کش [ابزار]
	calipers U	قطرسنج [ابزار]
	skiving tool U	ابزار تراش
	steelwork U	ابزار پولادین
	tax instrument U	ابزار مالیاتی
	toll steel U	فولاد ابزار
	tool holder U	ابزار گیر
	vernier calliper [British] U	قطرسنج [ابزار]
	sliding caliper U	قطرسنج [ابزار]
	tool set U	دست ابزار
	instrument panels U	پیشخوان ابزار
	instrument panels U	پهنهی ابزار
	fishing tackle U	ابزار ماهیگیری
	workbox U	جعبه ابزار
	turning tool U	ابزار تراشکاری
	toolroom U	اتاق ابزار
	toolhouse U	انبار ابزار
	toolbox U	جعبه ابزار
	tool maker U	ابزار مند
	tool maker U	ابزار ساز
	vernier caliper U	قطرسنج [ابزار]
	calliper [British] U	قطرسنج [ابزار]
	small tool U	ابزار کوچک
	vernier calliper [British] U	کولیس [ابزار]
	sliding caliper U	کولیس [ابزار]
	vernier caliper U	کولیس [ابزار]
	calliper [British] U	کولیس [ابزار]
	calipers U	کولیس [ابزار]
	physical device U	ابزار مادی
	tool sharpener U	ابزار چاق کن
	plier U	انبردست [ابزار]
	pocket rule U	خط کش تاشو [ابزار]
	folding metre stick [British] U	خط کش تاشو [ابزار]
	folding meter stick [American] U	خط کش تاشو [ابزار]
	folding yardstick [metric] U	خط کش جیبی [ابزار]
	folding ruler U	خط کش جیبی [ابزار]
	pocket rule U	خط کش جیبی [ابزار]
	folding metre stick [British] U	خط کش جیبی [ابزار]
	folding meter stick [American] U	خط کش جیبی [ابزار]
	folding ruler U	خط کش تاشو [ابزار]
	folding yardstick [metric] U	خط کش تاشو [ابزار]
	yard stick U	خط کش تاشو [ابزار]
	yardstick U	خط کش تاشو [ابزار]
	folding rule U	خط کش تاشو [ابزار]
	folding meter stick U	خط کش تاشو [ابزار]
	double meter stick [American] U	خط کش تاشو [ابزار]
	carpenter's rule U	خط کش تاشو [ابزار]
	electric drills U	دریل ها [ابزار]
	drills U	دریل ها [ابزار]
	spatula [American] ] U	کارتک [ابزار]
	scraper [British U	کارتک [ابزار]
	spackle knife U	کارتک [ابزار]
	putty knife U	کارتک [ابزار]
	common round U	ابزار فیتیله
	bird's-break U	ابزار رخ منقاری
	bench U	میز ابزار
	astragulus U	ابزار فیتیله ای
	astragal U	ابزار فیتیله ای
	lifting device U	ابزار بالا بر
	hawksbeak U	ابزار رخ منقاری
	hawksbill U	ابزار رخ منقاری
	drilling machines U	دریل ها [ابزار]
	boring machines U	دریل ها [ابزار]
	electric drill U	دریل [ابزار]
	drill U	دریل [ابزار]
	drilling machine U	دریل [ابزار]
	boring machine U	دریل [ابزار]
	helve U	دسته ابزار
	knurled tool U	ابزار آج دار
	angle-roll U	ابزار گرد
	machine tool U	ابزار ماشینی
	joiner's hardware U	ابزار نجاری
	knurled tool U	ابزار اج کاری
	lathe tool U	ابزار تراش
	hardware U	سخت ابزار
	machine shop tool U	ابزار ماشینی
	tool kits U	جعبه ابزار
	tool kit U	جعبه ابزار
	tool boxes U	جعبه ابزار
	centering tool U	ابزار تمرکز
	operandum U	ابزار پاسخ
	means of production U	ابزار تولید
	tool box U	جعبه ابزار
	head U	دهنه ابزار
	cold heading tool U	ابزار سردکار
	hand tool U	ابزار دستی
	machine tools U	ابزار ماشینی
	furniture U	ابزار اهنی
	firmware U	استوار- ابزار
	tool U	ابزار کار
	control equipment U	ابزار نظارت
	flexible drive tool U	ابزار گردان
	floating tool U	ابزار متحرک
	credit instrument U	ابزار اعتباری
	generating tool U	ابزار تولید
	gosseneck tool U	ابزار دوخمی
	groupware U	ابزار گروهی
	groupware U	گروه ابزار
	cloning U	ابزار همزاد
	planishing tool U	ابزار پرداخت
	bag U	کیف ابزار
	bags U	کیف ابزار
	moulding templet U	ابزار کشویی
	development tools U	ابزار توسعه
	bumping tool U	ابزار خم کاری
	clone U	ابزار همگن
	manipulandum U	ابزار پاسخ
	metal cutting	فلزبری [ابزار]
	brick workers tool U	ابزار بنایی
	clones U	ابزار همزاد
	cloning U	ابزار همگن
	milling tool U	ابزار فرزکاری
	cloned U	ابزار همزاد
	precision tool U	ابزار دقیق
	cloned U	ابزار همگن
	metal cutting tool U	ماشین ابزار
	assembly tools U	ابزار مونتاژ
	clone U	ابزار همزاد
	clones U	ابزار همگن
	milling cutter U	ابزار فرزکاری
	moulding plane U	رنده ابزار
	control panel device U	ابزار تابلوی کنترل
	stock U	دسته ابزار و اسلحه
	back facing tool U	ابزار صیقل کاری
	adaptation kit U	جعبه ابزار تطبیق
	gasket U	نوعی ابزار مخصوص
	Egyptian gorge U	ابزار گچ بری مصری
	bale breaker U	ابزار عدل بازکن
	gaskets U	نوعی ابزار مخصوص
	edge-roll U	ابزار سه ربع گرد
	contractors tool U	ابزار حرفه ساختمان
	drip-cap U	[ابزار بند دماغه آب]