Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
calking mallet
U
ابزار زفت برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
metal cutting machine tool
U
ماشین ابزار براده برداری
soft ware
U
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
Other Matches
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
U
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
control equipment
U
ابزار وارسی ابزار پایش
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
tools
U
ابزار
tool
U
ابزار
instrumentation
U
ابزار
doodad
U
ابزار
doodads
U
ابزار
locking device
U
ابزار
implementing
U
ابزار
implemented
U
ابزار
implement
U
ابزار
instrument
U
ابزار
hardware
U
ابزار
implements
U
ابزار
folding ruler
U
خط کش
[ابزار]
yard stick
U
خط کش
[ابزار]
yardstick
U
خط کش
[ابزار]
folding meter stick
U
خط کش
[ابزار]
device
U
ابزار
folding rule
U
خط کش
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش
[ابزار]
carpenter's rule
U
خط کش
[ابزار]
devices
U
ابزار
gadget
U
ابزار
gadgets
U
ابزار
tax instrument
U
ابزار مالیاتی
toll steel
U
فولاد ابزار
tool holder
U
ابزار گیر
turning tool
U
ابزار تراشکاری
development tools
U
ابزار توسعه
toolbox
U
جعبه ابزار
tool maker
U
ابزار مند
tool set
U
دست ابزار
control equipment
U
ابزار نظارت
tool sharpener
U
ابزار چاق کن
vernier caliper
U
کولیس
[ابزار]
physical device
U
ابزار مادی
calipers
U
کولیس
[ابزار]
calliper
[British]
U
کولیس
[ابزار]
sliding caliper
U
کولیس
[ابزار]
vernier calliper
[British]
U
کولیس
[ابزار]
calipers
U
قطرسنج
[ابزار]
calliper
[British]
U
قطرسنج
[ابزار]
brick workers tool
U
ابزار بنایی
instrument panels
U
پیشخوان ابزار
cold heading tool
U
ابزار سردکار
toolhouse
U
انبار ابزار
toolroom
U
اتاق ابزار
centering tool
U
ابزار تمرکز
workbox
U
جعبه ابزار
bumping tool
U
ابزار خم کاری
tool maker
U
ابزار ساز
fishing tackle
U
ابزار ماهیگیری
instrument panels
U
پهنهی ابزار
vernier caliper
U
قطرسنج
[ابزار]
steelwork
U
ابزار پولادین
means of production
U
ابزار تولید
operandum
U
ابزار پاسخ
manipulandum
U
ابزار پاسخ
groupware
U
ابزار گروهی
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
tool
U
ابزار کار
machine tool
U
ابزار ماشینی
furniture
U
ابزار اهنی
firmware
U
استوار- ابزار
groupware
U
گروه ابزار
hand tool
U
ابزار دستی
lathe tool
U
ابزار تراش
knurled tool
U
ابزار اج کاری
joiner's hardware
U
ابزار نجاری
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
gosseneck tool
U
ابزار دوخمی
small tool
U
ابزار کوچک
hardware
U
سخت ابزار
credit instrument
U
ابزار اعتباری
skiving tool
U
ابزار تراش
machine tools
U
ابزار ماشینی
flexible drive tool
U
ابزار گردان
precision tool
U
ابزار دقیق
planishing tool
U
ابزار پرداخت
floating tool
U
ابزار متحرک
generating tool
U
ابزار تولید
milling cutter
U
ابزار فرزکاری
moulding templet
U
ابزار کشویی
moulding plane
U
رنده ابزار
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
milling tool
U
ابزار فرزکاری
metal cutting tool
U
ماشین ابزار
sliding caliper
U
قطرسنج
[ابزار]
clone
U
ابزار همزاد
clone
U
ابزار همگن
folding metre stick
[British]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
putty knife
U
کارتک
[ابزار]
spackle knife
U
کارتک
[ابزار]
scraper
[British
U
کارتک
[ابزار]
pocket rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
common round
U
ابزار فیتیله
diamond-fret
U
ابزار لوزی
cloning
U
ابزار همزاد
cloning
U
ابزار همگن
clones
U
ابزار همزاد
clones
U
ابزار همگن
cloned
U
ابزار همزاد
cloned
U
ابزار همگن
spatula
[American]
]
U
کارتک
[ابزار]
drills
U
دریل ها
[ابزار]
drilling machines
U
دریل ها
[ابزار]
boring machines
U
دریل ها
[ابزار]
electric drill
U
دریل
[ابزار]
drill
U
دریل
[ابزار]
drilling machine
U
دریل
[ابزار]
electric drills
U
دریل ها
[ابزار]
folding meter stick
[American]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
hawksbeak
U
ابزار رخ منقاری
hawksbill
U
ابزار رخ منقاری
knurled tool
U
ابزار آج دار
helve
U
دسته ابزار
folding ruler
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
U
خط کش جیبی
[ابزار]
folding metre stick
[British]
U
خط کش جیبی
[ابزار]
boring machine
U
دریل
[ابزار]
carpenter's rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
vernier calliper
[British]
U
قطرسنج
[ابزار]
folding rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
bag
U
کیف ابزار
tool kits
U
جعبه ابزار
tool kit
U
جعبه ابزار
yardstick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
plier
U
انبردست
[ابزار]
bags
U
کیف ابزار
yard stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
tool boxes
U
جعبه ابزار
tool box
U
جعبه ابزار
bird's-break
U
ابزار رخ منقاری
bench
U
میز ابزار
double meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
astragulus
U
ابزار فیتیله ای
astragal
U
ابزار فیتیله ای
folding meter stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
angle-roll
U
ابزار گرد
head
U
دهنه ابزار
lifting device
U
ابزار بالا بر
vectors
U
برداری
embodiment
U
در برداری
vector
U
برداری
decerebration
U
مخ برداری
pocket rules
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
folding rulers
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
folding rulers
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
molder's tool
U
ابزار قالب گیری
back facing tool
U
ابزار صیقل کاری
screwdrivers
U
پیچ گوشتی ها
[ابزار]
hot working die
U
ابزار عملیات حرارتی
common tool set
U
دست ابزار عمومی
pocket rules
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
combination toolholder
U
ابزار نگهدار چندگانه
drilling tool
U
ابزار مته کاری
control panel device
U
ابزار تابلوی کنترل
grooving tool
ابزار کام کنی
box section bed
U
جعبه ماشینهای ابزار
contractors tool
U
ابزار حرفه ساختمان
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
toolhead
U
ابزار نگهدار اتومبیل
bale breaker
U
ابزار عدل بازکن
tool set
U
دست ابزار تعمیروسایل
beak-moulding
U
[ابزار مغزی آویزان]
templet
U
کشو ابزار زنی
bush-hammered
U
ابزار سنگ تراشی
conge
U
[ابزار ربع گرد]
ballcock
U
سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks
U
سیفون و ابزار متصل به آن
screwdriver
U
پیچ گوشتی
[ابزار]
turnscrew
U
پیچ گوشتی
[ابزار]
screwdriver
U
پیچ گشتی
[ابزار]
turnscrew
U
پیچ گشتی
[ابزار]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com