English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abrasive tool U ابزار برای سایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
angle-fillet U [ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
grinds U سایش
corrasion U سایش
abrasions U سایش
grind U سایش
friction U سایش
scrub U سایش
scrubs U سایش
scrubbing U سایش
levigation U سایش
wears U سایش
scrubbed U سایش
wear U سایش
fretting U سایش
frictions U سایش
abrasion U سایش
erosion U سایش
trituration U سایش
internal friction U سایش درونی
erodible U قابل سایش
erosive U سایش دهنده
abrasive action U اثر سایش
chaffing gear U وسایل ضد سایش
grindable U قابل سایش
wear resistance U مقاومت سایش
float stone U سنگ سایش
grinds U تیزکردن سایش
superficial abrasion U سایش رویی
scouring machine U ماشین سایش
abradability U سایش پذیری
grind U تیزکردن سایش
abrasive hardness U درجه سایش پذیری
abrasive resistance U درجه سایش پذیری
wave off U فرود همراه با سایش
abrasion سایش منتج ازآلودگی
wear resistance U مقاومت در مقابل سایش
abrasions U سایش منتج ازالودگی
abradent U الت سایش یا پرداخت
erosible U قابل سایش وفرسایش
abrasion hardness U درجه سایش پذیری
corrade U در اثر سایش از بین رفتن
to fret a passage U راهی رابوسیله سایش بازکردن
tribometer U مالش سنج سایش ازما
wear tables U جداول سایش جنگ افزارها
internal friction U مالش درونی سایش داخلی
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
terrigenous U تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
plasma plating U ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
instrumentation U ابزار
yardstick U خط کش [ابزار]
folding ruler U خط کش [ابزار]
carpenter's rule U خط کش [ابزار]
tool U ابزار
yard stick U خط کش [ابزار]
implements U ابزار
implementing U ابزار
folding rule U خط کش [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش [ابزار]
locking device U ابزار
tools U ابزار
doodads U ابزار
devices U ابزار
doodad U ابزار
implemented U ابزار
folding meter stick U خط کش [ابزار]
device U ابزار
hardware U ابزار
implement U ابزار
gadget U ابزار
instrument U ابزار
gadgets U ابزار
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
drilling machine U دریل [ابزار]
generating tool U ابزار تولید
pocket rule U خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش تاشو [ابزار]
brick workers tool U ابزار بنایی
folding meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
electric drills U دریل ها [ابزار]
folding ruler U خط کش جیبی [ابزار]
furniture U ابزار اهنی
folding yardstick [metric] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule U خط کش جیبی [ابزار]
yard stick U خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American] U خط کش جیبی [ابزار]
machine shop tool U ابزار ماشینی
drills U دریل ها [ابزار]
drilling machines U دریل ها [ابزار]
assembly tools U ابزار مونتاژ
machine tool U ابزار ماشینی
instrument panels U پهنهی ابزار
machine tools U ابزار ماشینی
bird's-break U ابزار رخ منقاری
instrument panels U پیشخوان ابزار
knurled tool U ابزار آج دار
bench U میز ابزار
lathe tool U ابزار تراش
boring machines U دریل ها [ابزار]
hawksbeak U ابزار رخ منقاری
hawksbill U ابزار رخ منقاری
helve U دسته ابزار
electric drill U دریل [ابزار]
drill U دریل [ابزار]
tool kits U جعبه ابزار
boring machine U دریل [ابزار]
knurled tool U ابزار اج کاری
tax instrument U ابزار مالیاتی
yardstick U خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule U خط کش تاشو [ابزار]
calliper [British] U کولیس [ابزار]
calipers U کولیس [ابزار]
firmware U استوار- ابزار
groupware U ابزار گروهی
groupware U گروه ابزار
diamond-fret U ابزار لوزی
vernier caliper U کولیس [ابزار]
sliding caliper U کولیس [ابزار]
folding rule U خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick U خط کش تاشو [ابزار]
vernier calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
sliding caliper U قطرسنج [ابزار]
vernier caliper U قطرسنج [ابزار]
calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
calipers U قطرسنج [ابزار]
vernier calliper [British] U کولیس [ابزار]
physical device U ابزار مادی
gosseneck tool U ابزار دوخمی
tool boxes U جعبه ابزار
joiner's hardware U ابزار نجاری
floating tool U ابزار متحرک
scraper [British U کارتک [ابزار]
tool kit U جعبه ابزار
spatula [American] ] U کارتک [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش تاشو [ابزار]
tool box U جعبه ابزار
fishing tackle U ابزار ماهیگیری
flexible drive tool U ابزار گردان
putty knife U کارتک [ابزار]
steelwork U ابزار پولادین
common round U ابزار فیتیله
spackle knife U کارتک [ابزار]
hand tool U ابزار دستی
head U دهنه ابزار
folding ruler U خط کش تاشو [ابزار]
plier U انبردست [ابزار]
cloning U ابزار همزاد
cloning U ابزار همگن
metal cutting tool U ماشین ابزار
moulding plane U رنده ابزار
metal cutting فلزبری [ابزار]
clones U ابزار همگن
toll steel U فولاد ابزار
cloned U ابزار همزاد
means of production U ابزار تولید
cloned U ابزار همگن
workbox U جعبه ابزار
astragulus U ابزار فیتیله ای
clone U ابزار همزاد
planishing tool U ابزار پرداخت
angle-roll U ابزار گرد
tool holder U ابزار گیر
tool set U دست ابزار
development tools U ابزار توسعه
tool sharpener U ابزار چاق کن
precision tool U ابزار دقیق
tool maker U ابزار مند
control equipment U ابزار نظارت
toolbox U جعبه ابزار
toolhouse U انبار ابزار
toolroom U اتاق ابزار
tool maker U ابزار ساز
clones U ابزار همزاد
centering tool U ابزار تمرکز
lifting device U ابزار بالا بر
skiving tool U ابزار تراش
tool U ابزار کار
bumping tool U ابزار خم کاری
milling cutter U ابزار فرزکاری
milling tool U ابزار فرزکاری
cold heading tool U ابزار سردکار
turning tool U ابزار تراشکاری
bag U کیف ابزار
credit instrument U ابزار اعتباری
bags U کیف ابزار
small tool U ابزار کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com