Perdic | ابدار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 35 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	hydrate U	ابدار
	succulent U	ابدار
	lush U	ابدار
	lusher U	ابدار
	lushes U	ابدار
	lushest U	ابدار
	juicier U	ابدار
	juiciest U	ابدار
	juicy U	ابدار
	watery U	ابدار
	aqueous U	ابدار
	cellarer U	ابدار
	hydrated U	ابدار
	hydrous U	ابدار
	majordomo U	ابدار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hydration U	ابدار کردن ابدار شدن
	advection fog U	مه ابدار
	hydrous salt U	نمک ابدار
	hydrosulphate U	سولفات ابدار
	spence U	ابدار خانه
	spense U	ابدار خانه
	hardened steel U	فولاد ابدار
	aquation U	ابدار کردن
	grog U	عرق ابدار
	butler pantry U	ابدار خانه
	pantries U	ابدار خانه
	humid U	نمدار ابدار
	pantry U	ابدار خانه
	hydrate U	جسم مرکب ابدار
	zeolite U	هر نوع سیلیکات ابدار
	hydro U	پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
	hydr U	پیشوندهایی بمعنی ابدار و ابزی
	hydrate U	جسم مرکب ابدار هیدرات
	glauconite U	سیلیکات ابدار اهن وپتاسیم غیر خالص
	harmotome U	سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود

Recent search history

Forum search