English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sea bathing U ابتنی دریایی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to take a bath U ابتنی کردن
bathed U ابتنی کردن حمام گرفتن
bath U ابتنی کردن حمام گرفتن
bathe U ابتنی
bathes U ابتنی
cold bath U ابتنی با اب سرد
promiscuous bathing U ابتنی زن و مرد باهم
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
pirates U دزدی دریایی کردن
pirate U دزدی دریایی کردن
pirating U دزدی دریایی کردن
pirated U دزدی دریایی کردن
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
sail U سفر دریایی رااغاز کردن
sailed U سفر دریایی رااغاز کردن
sailings U سفر دریایی رااغاز کردن
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
rove U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
marlinspike U چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
knots U منگوله دار کردن گره دریایی
knot U منگوله دار کردن گره دریایی
roved U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
roves U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
porpoise U خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
porpoises U خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
naval U دریایی
sea U دریایی
marine U دریایی
thalaesic U دریایی
salty U دریایی
nautical U دریایی
marines U دریایی
thalassic U دریایی
sea born U دریایی
dogfish U سگ دریایی
benthic U ته دریایی
saltier U دریایی
sharks U سگ دریایی
shark U سگ دریایی
maritime U دریایی
seas U دریایی
pelagian U دریایی
saltiest U دریایی
sea pier U سد دریایی
sea weed U جلبک دریایی
nautical twilight U شفق دریایی
naval attache U وابسته دریایی
nautical terms U اصطلاحات دریایی
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
sea stores U فروشگاه دریایی
mark sensing U نشان دریایی
knots U گره دریایی
sea surveillance U مراقبت دریایی
naval activity U یکان دریایی
thalassocracy U سلطه دریایی
sea rover U دزد دریایی
otter U سمور دریایی
otters U سمور دریایی
nautical almanac U زیج دریایی
asteroidea U ستارههای دریایی
sea marks U علامات دریایی
medusa U ستاره دریایی
piracy U راهزنی دریایی
piracy U دزدی دریایی
sea bass U گرگ دریایی
sea mail U پست دریایی
armadas U نیروی دریایی
armada U نیروی دریایی
pirating U دزد دریایی
pirating U راهزنی دریایی
sea monster U هیولای دریایی
sirens U اژیر دریایی
knots U میل دریایی
nautical chart U نقشه دریایی
pirates U دزد دریایی
marooner U دزد دریایی
rear admirals U سرتیپ دریایی
sea anemone U شقایق دریایی
sea power U کشور دریایی
rear admiral U سرتیپ دریایی
pirates U راهزنی دریایی
sea plane U هواپیمایی دریایی
siren U حوری دریایی
sea nymph U پری دریایی
sea nymph U حوری دریایی
siren U اژیر دریایی
sirens U حوری دریایی
sea locust U ملخ دریایی
ship's corporal U دژبان دریایی
porpoise U گراز دریایی
notice to mariner U اعلان دریایی
notice to mariner U اگهی دریایی
porpoises U گراز دریایی
admiralty law U قوانین دریایی
ocean current U جریان دریایی
ocean manifest U بارنامه دریایی
oceanid U حوری دریایی
oceanophyte U گیاه دریایی
notice to mariner U اعلامیه دریایی
seawall U دیوار یا سد دریایی
seaway U راه دریایی
seaway U مسیر دریایی
blockage U ممانعت دریایی
blockage U محاصره دریایی
blockages U ممانعت دریایی
blockages U محاصره دریایی
seebreeze U نسیم دریایی
mermaids U حوری دریایی
mermaid U حوری دریایی
on shore winds U باد دریایی
acaleph U گزنه دریایی
pelagic U دریایی دریانشین
starfish U ستاره دریایی
survey U اب نگاری دریایی
pharos U فانوس دریایی
nautical miles U مایل دریایی
pigboat U زیر دریایی
nautical miles U میل دریایی
nautical mile U مایل دریایی
nautical mile U میل دریایی
surveyed U اب نگاری دریایی
pelagian U جانور دریایی
osprey U عقاب دریایی
ossifrage U عقاب دریایی
actinia U کیسه تن دریایی
reef U تپه دریایی
reef U صخره دریایی
reefs U تپه دریایی
reefs U صخره دریایی
paravane U اژدرمخرب دریایی
surveys U اب نگاری دریایی
sub [Colloquial] U زیر دریایی
knot U میل دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
neptunian U ابی دریایی
naval forces U نیروی دریایی
naval port U بندر دریایی
seadrome U فرودگاه دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
naval war U جنگ دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
knot U گره دریایی
sea weed U علف دریایی
seascape U منظره دریایی
naval base U پایگاه دریایی
naval station U پایگاه دریایی
naval campaign U جنگ دریایی
seascapes U منظره دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com