English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pool U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pooled U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pools U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fusion U ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
fusions U ائتلاف یک شرکت باشرکت دیگر
pools U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool U ائتلاف
pools U ائتلاف
coalescence U ائتلاف
integration U ائتلاف
pooled U ائتلاف
synoecy U ائتلاف
entent U ائتلاف
coalition U ائتلاف
synoeky U ائتلاف
coalitions U ائتلاف
the triple entent U ائتلاف سه گانه
the little entente U ائتلاف صغیر
coalesce U ائتلاف کردن
coalesced U ائتلاف کردن
the little entente U ائتلاف کوچک
consortium U ائتلاف تجاری
consortia U ائتلاف تجاری
management group U ائتلاف تجاری
federalize U ائتلاف کردن
colligate U ائتلاف کردن
coalesces U ائتلاف کردن
coalescing U ائتلاف کردن
consortiums U ائتلاف تجاری
the little entent U ائتلاف کوچک
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted U اتحادیه شرکتها ائتلاف
consortium U ائتلاف چند شرکت
trusts U اتحادیه شرکتها ائتلاف
consortia U ائتلاف چند شرکت
balkan entent U ائتلاف ممالک بالکان
consortiums U ائتلاف چند شرکت
the coalition parties U احزاب ائتلاف کننده
management group U ائتلاف چند شرکت
consortiums U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortia U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortium U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
integrator U ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
popular front U ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
world federalism U طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
consortium U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortiums U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia U ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
pool U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
secus U از دیگر سو
no more U دیگر نه
furthers U دیگر
he is no more U او دیگر
furthered U دیگر
furthering U دیگر
one an other U یک دیگر
alternative U شق دیگر
other U دیگر
further U دیگر
another U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
anymore U دیگر
thence U دیگر
alternatives U دیگر
alternatives U شق دیگر
alternative U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
others U دیگر
else U دیگر
next U دیگر
again U دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
yon U ان یکی دیگر ان
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
variant U نوع دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
shunts U به خط دیگر انداختن
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
in fact U به عبارت دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
other U نوع دیگر
others U نوع دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
elsewhere U بجای دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
et al U و در جای دیگر
about-faces U جهت دیگر
about-faces U سوی دیگر
about-face U جهت دیگر
about-face U سوی دیگر
about face U جهت دیگر
about face U سوی دیگر
withil U ازطرف دیگر
what more do you want U دیگر چه می خواهید
at a later period U در موقع دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
again U از طرف دیگر
elsewhere U درجای دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
beside U ازطرف دیگر
another U شخص دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
aliunde U از منبع دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
another day U یک روز دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
another U یکی دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
nevermore U دیگر ابدا
no more U نه دیگر [بیشتر]
next year U سال دیگر
no more of that U بس است دیگر
to be no more U دیگر نبودن
otherworld U دنیای دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherwhile U گاه دیگر
nevermore U هرگز دیگر
never more U هرگز دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
over U بسوی دیگر
over- U بسوی دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
none other than U هیچکس دیگر جز
otherwhere U در مکان دیگر
othergates U جور دیگر
otherwhere U جای دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
othergates U طور دیگر
otherguess U نوع دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
otherguess U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
on more U بار دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
on the other part U از طرف دیگر
otherwhence U از جای دیگر
other people U مردم دیگر
otherness U چیز دیگر
otherguise U جور دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
tother U بعدی دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
scilicet U بعبارت دیگر
to wit U بعبارت دیگر
otherwise U طور دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
t' other U بعدی دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
in other words <adv.> U به کلام دیگر
once U یکبار دیگر
the other two U دوتای دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com