Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Do you have any more luggage?
U
آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
case
U
چمدان
cases
U
چمدان
suit case
U
چمدان
portmanteaus
U
چمدان
portmanteau
U
چمدان
valise
U
چمدان
suitcases
U
چمدان
portmanteaux
U
چمدان
valises
U
چمدان
holdalls
U
چمدان
holdall
U
چمدان
suitcase
چمدان
kist
U
چمدان
To pack a suitcase.
U
چمدان بستن
baggage
U
چمدان بارسفر
handbags
U
چمدان کوچک
handbag
U
چمدان کوچک
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
weekender
U
چمدان کوچک سفری
trunk
U
چمدان بزرگ صندوق
footlocker
U
چمدان قفل دار
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
trunks
U
چمدان بزرگ صندوق
live out of a suitcase
<idiom>
U
تنها بایک چمدان زندگی کردن
attache case
U
چمدان یا جامه دان مخصوص حمل اسناد
notebook computer
U
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
It is very kind of you .
U
لطف دارید
What is your relationship?
U
با هم چه نسبتی دارید ؟
something is wrong with you
U
یک کسالتی دارید
what have you to say?
U
چه حرفی دارید
youmay well ask
U
حق دارید بپرسید
you've
U
شما دارید
what have you to say?
U
چه فرمایشی دارید
what news
U
خبرتازه چه دارید
what is your preference
U
کدام را میل دارید
As you are well informed…
U
همانطور که اطلاع دارید
what about your brother?
U
از برادرتان چه خبر دارید
How old are you?Whats your age ?
U
چند سال دارید ؟
what news
U
چه خبر تازه دارید
What would you like to drink?
U
نوشیدنی چه میل دارید؟
Do you have any stamps?
U
آیا تمبر دارید؟
What vegetables do you have?
U
چه سبزی هایی دارید؟
You have my home address.
شما آدرس من را دارید.
Please do not hang up!
U
گوشی را نگه دارید!
have you anything more to say
U
دیگرفرمایشی یاحرفی دارید
Which bank do you bank with?
U
در کدام بانک حساب دارید؟
Are there any special fares?
U
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
Do you have any fresh fruit?
U
آیا میوه تازه دارید؟
how old are you
U
چندسال دارید چندساله هستید
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
ask him if he likes to go
U
از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
Do you have any special rates?
U
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
Do you have anything better?
U
آیا چیزی بهتر دارید؟
Hold the line, please!
U
لطفا گوشی را نگه دارید!
Do you have anything quieter?
U
آیا چیزی ساکت تر دارید؟
Do you have anything cheaper?
U
آیا چیزی ارزانتر دارید؟
Do you have anything bigger?
U
آیا چیزی بزرگتر دارید؟
Do you have any vacancies?
U
آیا اتاق خالی دارید؟
Stop here, please.
لطفا همینجا نگه دارید.
keep the fire in
U
اتش را روشن نگاه دارید
Where do you come from ?
U
اهل کجاهستید ( یا چه ملیتی دارید) ؟
Dont mention it . You are welcome.
U
اختیار دارید (درمقام تعارف )
Do you have a street map?
U
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
Any objections ?
U
فرمایشی بود ؟ ( ایراد یا اعتراضی دارید )
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
U
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
what is the latest
U
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
Do you have a hotel guide?
U
آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
how do you like it
U
ایا میل دارید یا ندارید تا چه اندازه
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
where do you live
U
کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
keep up your french
U
زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
Thank you, I appreciate it.
U
خیلی ممنون.شما لطف دارید.
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
Do you have nothing to declare?
U
آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
Do you have ... for diabetics?
آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
Do you have a room with a better view?
U
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
If there is a reason for complaint, please contact ...
U
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Would you care for a cup of coffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Is there train running on time?
U
آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
Do you have some change for the parking meter?
U
آیا شما پول خرد برای پارکومتر دارید؟
You're improving.
<idiom>
U
دارید بهتر می شوید
[در انجام کارتان]
[اصطلاح روزمره]
goals
U
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goal
U
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
repeat
U
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
U
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
what is your name
U
نام شما چیست چه نام دارید
another
U
دیگری
thirds
U
به دیگری
third
U
به دیگری
t' other
U
دیگری
tother
U
دیگری
We have no other way (alternative).
U
را ه دیگری نداریم
follow suit
<idiom>
U
از دیگری تقلیدکردن
heteronomous
U
پیروقانون دیگری
common of pasturage
U
حق چرادرزمین دیگری
at another time
U
در زمان دیگری
onother's money
U
پول دیگری
at second hand
U
از قول دیگری
others
U
متفاوت دیگری
consecutively
U
یکی پس از دیگری
other
U
متفاوت دیگری
in turn
<idiom>
U
یکی پس از دیگری
to feel for another
U
برای دیگری متاثرشدن
transplanted
U
درجای دیگری نشاندن
transplant
U
درجای دیگری نشاندن
assumpsit
U
تقبل دیون دیگری
transplanting
U
درجای دیگری نشاندن
transplants
U
درجای دیگری نشاندن
personify
U
رل دیگری بازی کردن
impersonate
U
خودرابجای دیگری جا زدن
highbinder
U
جاسوس یا مراقب دیگری
impersonates
U
خودرابجای دیگری جا زدن
impersonating
U
خودرابجای دیگری جا زدن
it is of a different kind
U
قسم دیگری است
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
i had no a
U
شق دیگری نبودکه اختیارکنم
copycat
<idiom>
U
تقلید از شخص دیگری
impersonated
U
خودرابجای دیگری جا زدن
personifying
U
رل دیگری بازی کردن
personifies
U
رل دیگری بازی کردن
personified
U
رل دیگری بازی کردن
through the grapevine
<idiom>
U
از اشخاص دیگری پرسیدن
transport
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
take the words out of someone's mouth
<idiom>
U
حرف دیگری راقاپیدن
transported
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
shuffle off
U
بدوش دیگری گذاردن
release
U
اعراض از حق به نفع دیگری
transports
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
released
U
اعراض از حق به نفع دیگری
another kettle of fish
<idiom>
U
کاملا متفاوت از دیگری
releases
U
اعراض از حق به نفع دیگری
i had no a
U
چاره دیگری نداشتم
metonymy
U
ذکرکلمهای بمنظور دیگری
eye baby
U
دیگری که به او نگاه میکند
pestiferous
U
فاسدکننده اخلاق دیگری
serially
U
یکی پس از دیگری یا در سری
breach of close
U
تجاوز به ملک دیگری
alternately
U
تغییر از یکی به دیگری
one after a
U
یکی درپی دیگری
ratio
U
نسبت یک عدد به دیگری
ratios
U
نسبت یک عدد به دیگری
predecease
U
مرگ قبل از دیگری
predecease
U
قبل از دیگری مردن
one country or another
U
این یا یک کشور دیگری
detinue
U
ضبط مال دیگری
another
U
کسی
[چیز]
دیگری
converts
U
تغییر چیزی به دیگری
subtraction
U
کم کردن یک عدد از دیگری
transporting
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
let a praise thee
U
بگذارد دیگری تورابستاید
breach of a close
U
تجاوز به ملک دیگری
sequentially
U
یکی پس از دیگری به ترتیب
converted
U
تغییر چیزی به دیگری
convert
U
تغییر چیزی به دیگری
converting
U
تغییر چیزی به دیگری
transubstantiate
U
بجسم دیگری تبدیل کردن
common of piscary
U
حق ماهی گیری درابهای دیگری
girlfriends
U
زنی که دوست زن دیگری است
reword
U
باواژههای دیگری بیان کردن
vicariousness
U
خود را به جای دیگری گذاشتن
vest
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
interrupts
U
حرف دیگری را قطع کردن
suffragan
U
تابع منطقه یاقسمت دیگری
to t.
U
بحقوق دیگری تجاوز کردن
pur autre vie
U
برای مدت عمر دیگری
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
sublease
U
به مستاجر دیگری اجاره دادن
i have no other place to go
U
جای دیگری ندارم که بروم
transfusible
U
قابل تزریق در جسم دیگری
he took a different view
U
نظریه دیگری اتخاذ کرد
transmissions
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
to shift a burden
U
کاری رابدوش دیگری گذاشتن
ghostwrite
U
بنام شخص دیگری نوشتن
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
rephrases
U
به طرز دیگری بیان کردن
rephrased
U
به طرز دیگری بیان کردن
rephrase
U
به طرز دیگری بیان کردن
girlfriend
U
زنی که دوست زن دیگری است
transfusable
U
قابل تزریق در جسم دیگری
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
are these a more apples
U
هیچ سیب دیگری هست
personifier
U
مجسم کننده شخصیت دیگری
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
passing off
U
به اسم دیگری معامله کردن
interrupting
U
حرف دیگری را قطع کردن
interrupt
U
حرف دیگری را قطع کردن
vests
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
multiplicand
U
عددی که در دیگری ضرب شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com