English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Could we have a table in the non-smoking section? U آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
in the non-smoking section U در قسمت غیر سیگاری ها
Could we have a table outside? U آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
Could we have a table in the corner? U آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table by the window? U آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace? U آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
petitioning creditor U بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
aristocracies U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
at any price U بهر قسمت که باشد
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
dag U قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
prime U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primed U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primes U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
ford U قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fords U قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
forded U قسمت کم عمق رودخانهای که جهت عبورحیوانات وانسان مناسب باشد
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
logical U واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
puffer U سیگاری
smoker U سیگاری ها
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
non-smoker U غیر سیگاری ها
ash-hole U زیر سیگاری
to light a cigarette U سیگاری را روشن کردن
tubular U لوله مانند سیگاری شکل
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
throttled U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
possible U ممکن
feasible U ممکن
feasible <adj.> U ممکن
thinkable U ممکن
manageable <adj.> U ممکن
makeable <adj.> U ممکن
posses U ممکن
posse U ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> U ممکن
doable <adj.> U ممکن
contrivable <adj.> U ممکن
achievable <adj.> U ممکن
conceivable U ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> U ممکن
practicable <adj.> U ممکن
makable <adj.> U ممکن
workable <adj.> U ممکن
executable <adj.> U ممکن
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
ternary U با سه حالت ممکن
unfeasible <adj.> U غیر ممکن
impracticable <adj.> U غیر ممکن
interactive U را ممکن میکند
inexecutable <adj.> U غیر ممکن
as far as possible U هر چه ممکن است
mayhap U ممکن است
possible capacity U گنجایش ممکن
probable error U خطای ممکن
possibility U چیز ممکن شق
impossible U غیر ممکن
possibilities U چیز ممکن شق
warnings U توجه به خط ر ممکن
to be posible U ممکن بودن
warning U توجه به خط ر ممکن
multilevel U با مقادیر ممکن
available U ممکن الحصول
perchance U ممکن است
perhaps U ممکن است
probable error U خطای ممکن [ریاضی]
i may go U ممکن است بروم
may U ممکن است میتوان
an impossible act U کار غیر ممکن
nemo tenetur ad impossible U غیر ممکن وادارکرد
minimise U کوچک کردن تا حد ممکن
to the nth degree <idiom> U بالاترین وجه ممکن
leg U مسیر ممکن در یک تابع
legs U مسیر ممکن در یک تابع
as much as possible U هر قدر ممکن است
pron to U با حداکثر سرعت ممکن
feasible solutions U راه حلهای ممکن
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
ramp weight U حداکثر وزن ممکن هواپیما
may i go yes you may U ایا ممکن است من بروم
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
ultimate strength U حاصلضرب بیشترین بار ممکن
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
he may come late U ممکن است دیر بیاید
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
bifurcation U سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
mesh U هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you help me with my luggage? U ممکن است بارم را حمل کنید؟
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I have an iron? U ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
meshes U هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
contingencies U چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
contingency U چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
By hook or by crook. somehow. U هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
May I have a blanket? U ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
Can you give me the key, please? U لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
May I have an ashtray? U ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Can you give me an estimate? U ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
phoneme U که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
it is not p to climb it U نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
meshing U هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. U ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ccd U که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
optimize U کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
Can you send a mechanic, please? U آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Would you mind filling in this registration form? U آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Could we have a fork please? U ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could you drive more slowly, please? U ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
Can you help me with my luggage? U ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
Will you tell me when to get off? U ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
May I change this? U آیا ممکن است این را عوض کنم؟
She has everything a woman can wish for. U اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
Can you send a breakdown lorry, please? U آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
Could we have a plate please? U ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
Can you serve me immediately? U آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
give a catch U زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
an accessible place U جایی که راه یافتن بدان ممکن است
i speak under correction U انچه می گویم ممکن است درست نباشد
capacity U انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities U انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com