Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Can we camp here?
U
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Can we camp here?
U
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
it can be altered at pleasure
U
هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
Lets walk to the edge of water.
U
بیا تا لب آب قدم بزنیم
Lets talk business. Lets talk turkey.
U
بی تعارف وجدی حرف بزنیم
Lets go for a walk ( stroll) .
U
برویم یک قدری بگردیم ( قدمی بزنیم )
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
U
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
tentage
U
چادر
canvas
U
چادر
canvases
U
چادر
tents
U
چادر
tent
U
چادر
untented
U
بی چادر
tentless
U
بی چادر
camps
U
چادر
camp
U
چادر
awnings
U
چادر
camped
U
چادر
awning
U
چادر
sail hook
U
قلاب چادر
encamps
U
چادر زدن
encamping
U
چادر زدن
encamped
U
چادر زدن
bell tent
U
چادر قلندری
double tent
U
چادر دو نفره
pup tent
U
چادر پناهگاه
tent pole
U
تیر چادر
tent pole
U
دیرک چادر
tentage
U
وسایل چادر
strikes
U
چادر را از جا کندن
strike
U
چادر را از جا کندن
encamp
U
چادر زدن
bedspreads
U
چادر شب رختخواب
tent
U
چادر عشایر
camped
U
چادر زدن
marquee
U
چادر بزرگ
camps
U
چادر زدن
camp
U
چادر زدن
To pitch a tent.
U
چادر زدن
veil
U
چادر پوشاندن
veils
U
چادر پوشاندن
pavilions
U
چادر صحرایی
bedspread
U
چادر شب رختخواب
marquees
U
چادر بزرگ
for a tent
U
برای هر چادر
nomadic
U
چادر نشین
pavilion
U
چادر صحرایی
Camping
U
اردو یا چادر زدن
side screen
U
چادر افتاب گیر
spred awning
U
چادر پهن کردن
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
stanchion
U
سایبان یا چادر جلومغازه
No camping
U
چادر زدن ممنوع
slopping awning
U
شیب دادن چادر
nomad
U
چادر نشین ایلیاتی
furl awning
U
جمع کردن چادر
nomads
U
چادر نشین ایلیاتی
frapping awning
U
باد نگیر کردن چادر
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
uncover
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
fly
U
فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
uncovering
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
in this country
<adv.>
U
در اینجا
where
U
اینجا
here
U
در اینجا
here
U
اینجا
hither
U
اینجا
hitherto
U
تا اینجا
hither
U
به اینجا
so far
U
تا اینجا
thus far
U
تا اینجا
in these parts
<adv.>
U
در اینجا
up and down
U
اینجا وانجا
here and there
U
اینجا انجا
passim
U
اینجا وانجا
We are short of space here .
U
اینجا جا کم داریم
i am a stranger here
U
من اینجا غریبم
I am just passing through.
فقط از اینجا میگذرم.
no one is here
U
هیچکس اینجا نیست
make oneself scarce
<idiom>
U
دور شو ،از اینجا برو
I am just passing through.
از اینجا عبور میکنم.
hereon
U
در این مورد در اینجا
i do not belong here
U
من اهل اینجا نیستم
isn't he there
U
ایا او اینجا نیست
I wI'll get off here.
U
اینجا پیاده می شوم
At this point of the conversation.
U
صحبت که به اینجا رسید
Make some room here.
U
یک قدری اینجا جا باز کن
Out with them!
U
بروند بیرون
[از اینجا]
!
i wish to stay here
U
میخواهم اینجا بمانم
Come here tomorrow .
U
فردا بیا اینجا
i had hom there
U
اینجا گیرش اوردم
Let us get out of here!
U
برویم از اینجا بیرون!
here lies
U
در اینجا دفن است
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
I've been here for five days.
U
پنج روزه که من اینجا هستم.
The bus to ... stops here.
U
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He came over here in a mad rush.
U
او
[مرد]
با کله اینجا آمد.
I feel like a fifth wheel.
U
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
I am here on business.
برای کار اینجا آمدم.
I am here on holiday.
من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
He promised me to be here at noon .
U
به من قول داد ظهر اینجا با شد
take away your things
U
اسباب خود را از اینجا ببرید
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
It is extremely hot in here .
U
اینجا بی اندازه گرم است
He usually drops by to see me .
U
غالبا" می آید اینجا بدیدن من
It has been a very enjoyable stay.
در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.
U
ماندن او در اینجا بی فایده است
None of that here. Nothing doing here.
U
اینجا از این خبرها نیست
some one must stay here
U
یک کسی باید اینجا بماند
Left out of one place and driven away from another.
<proverb>
U
از آنجا مانده از اینجا رانده .
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
It is pointless for her to come here .
U
موضوع ندارد اینجا بیاید
I dropped in to say hello.
U
آمدم اینجا یک سلامی بکنم
Is there a car wash?
U
آیا اینجا ماشینشویی هست؟
Is there a car wash?
U
آیا اینجا کارواش هست؟
what is your business here
U
کار شما اینجا چیست
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
Could you put us up for the night ?
U
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
She comes here at least once a week .
U
دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
How long can I park here?
U
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
May I park there?
U
ممکن است اینجا پارک کنم؟
How long does the train stop here?
U
چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
How dare he come here .
U
غلط می کند قدم اینجا بگذارد
I am leaving early in the morning.
من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
No one sent me, I am here on my own account.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
This is an ideal spot for picnics .
U
اینجا برای پیک نیک ماه است
We were afraid lest she should get here too late .
ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
His coming here was quite accidental.
U
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
hic jacet
U
در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
Do you think it advisable to wait here
U
آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) .
U
اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
Ensi
U
[نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
commit no nuisance
U
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
She comes here once in a blue moon .
U
سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
They dont recognize your high-school diploma here.
U
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
U
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Well, now everyone's here, we can begin.
U
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
camp
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camps
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camped
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
U
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
slat
U
پاره پاره شدن چادر
slats
U
پاره پاره شدن چادر
What is going on here?
U
اینجا چه خبر است؟
[وقتی قضیه نامفهوم است]
[اصطلاح روزمره]
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering.
U
حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
I am here for a language course
U
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise !
U
شما کجا اینجا کجا !
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com