Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To speak slowly.
U
آهسته صحبت کردن (شمرده)
squeaked
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeak
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaking
U
با صدای جیغ صحبت کردن
squeaks
U
با صدای جیغ صحبت کردن
slugs
U
یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
slug
U
یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
slugged
U
یواش یواش وکرم واربیهوده وقت گذراندن
I wI'll gradually get used to it .
U
یواش یواش عادت خواهم کرد
Now I'm starting to believe it.
U
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
Easy does it .
U
یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
chit-chat
U
صحبت کوتاه
chit chat
U
صحبت کوتاه
chitchat
U
صحبت کوتاه
I'm beginning to get scared
[hungry]
.
U
آهسته آهسته به ترس می افتم
[گرسنه می شوم]
.
accelerando
آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
poops
U
صدای کوتاه
poop
U
صدای کوتاه
woofer
U
دارای صدای کوتاه و گرفته
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
drag one's feet/heels
<idiom>
U
آهسته کار کردن
to go easy on somebody
[something]
U
با کسی
[چیزی]
مهربان
[آهسته]
[ملایم]
رفتار کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
slows
U
یواش
slowed
U
یواش
slower
U
یواش
slowest
U
یواش
slowing
U
یواش
slow
U
یواش
to anneal
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
Speak in a low voice . Spead slowly .
U
یواش حرف زدن
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
sass
U
بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
talk
U
صحبت کردن
talked
U
صحبت کردن
speak
U
صحبت کردن
confabulate
U
صحبت کردن
speaks
U
صحبت کردن
talks
U
صحبت کردن
to talk
[to]
U
صحبت کردن
[با]
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
pipe up
<idiom>
U
بلندتر صحبت کردن
hobnob
U
صحبت دوستانه کردن
sniffled
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
tell (someone) off
<idiom>
U
با عصبانیت صحبت کردن
sniffles
U
تودماغی صحبت کردن
hold forth
<idiom>
U
صحبت کردن درمورد
sniffle
U
تودماغی صحبت کردن
take exception to
<idiom>
U
مخاف صحبت کردن
waste one's breath
<idiom>
U
بی نتیجه صحبت کردن
sniffle
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
to speak candidly
<idiom>
U
بی پرده صحبت کردن
sniffled
U
تودماغی صحبت کردن
hobnobs
U
صحبت دوستانه کردن
hobnobbing
U
صحبت دوستانه کردن
sniffling
U
تودماغی صحبت کردن
sniffles
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
hobnobbed
U
صحبت دوستانه کردن
harp on
<idiom>
U
بانارضایتی صحبت کردن
To talk in measured terms . To talk slowly.
U
شمرده صحبت کردن
go on
<idiom>
U
زیادی صحبت کردن
sniffling
U
با فن فن صحبت یاگریه کردن
To speak with freedom.
U
آزادانه صحبت کردن .
to switch on
U
طرف صحبت کردن
To speak elaborately.
U
با آب وتاب صحبت کردن
To pay money. To make a payment.
U
بی پرده صحبت کردن
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
to speak to somebody
U
با کسی صحبت کردن
To refer to implicitly. To hint.
U
درپرده صحبت کردن
to speak fluently
U
بطور روان صحبت کردن
lisps
U
نوک زبانی صحبت کردن
ad-libbed
U
بدون نوشته صحبت کردن
ad-lib
U
بدون نوشته صحبت کردن
To talk like a book .
U
لفظ قلم صحبت کردن
lisped
U
نوک زبانی صحبت کردن
lisping
U
نوک زبانی صحبت کردن
sniffled
U
درحال عطسه صحبت کردن
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
to take the floor
U
حرف زدن صحبت کردن
talk shop
<idiom>
U
درموردکار شخصی صحبت کردن
sound off
U
باصدای بلند صحبت کردن
sniffling
U
درحال عطسه صحبت کردن
lisp
U
نوک زبانی صحبت کردن
To strick up a conversation with somebody.
U
سر صحبت را با کسی باز کردن
sniffles
U
درحال عطسه صحبت کردن
break in upon
U
قطع کردن صحبت کسی
ad-libs
U
بدون نوشته صحبت کردن
sniffle
U
درحال عطسه صحبت کردن
to interrupt any one's speech
U
صحبت کسیرا قطع کردن
have a word with
<idiom>
U
بطورخلاصه صحبت ومذاکره کردن
ad-libbing
U
بدون نوشته صحبت کردن
talk
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talked
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talks
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
phones
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
declaims
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
carp
U
از روی خرده گیری صحبت کردن
bespeak
U
قبلا درباره چیزی صحبت کردن
phone
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
phoned
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
To speake broken French.
U
فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
in touch
<idiom>
U
بایکدیگر صحبت کردن،درارتباط داشتن
declaim
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
phoning
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
to speak fluent Farsi
U
روان صحبت کردن زبان پارسی
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
speech
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speeches
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
beat around the bush
<idiom>
U
غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
blather
U
حرف بی ارزش زدن صحبت بی معنی کردن
to speak on behalf of
[as representative]
U
از طرف
[کسی]
صحبت کردن
[به عنوان نماینده]
to talk insistently to somebody
U
با کسی به اصرار صحبت کردن
[تا قانع شود]
adlib
U
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
SLOW
آهسته
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
cant
U
باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
foot pace
قدم آهسته
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
telephone
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phoned
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoned
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phones
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephoning
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
phoning
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
telephones
U
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
conversing
U
: صحبت کردن محاوره کردن
converse
U
: صحبت کردن محاوره کردن
converses
U
: صحبت کردن محاوره کردن
conversed
U
: صحبت کردن محاوره کردن
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
gesticulates
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulating
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulated
U
با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
Put the table down gently.
U
میز زا آهسته زمین بگذارید
inch
U
پیمودن مسیر
[به طریق آهسته]
He was walking with slow steps .
U
با قدمهای آهسته راه می رفت
snail's pace
<idiom>
U
حرکت آهسته روبه جلو
to edge one's way
[towards something]
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
She was reading the book to herself.
U
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
asymmetric video compression
U
تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
adagio
آهسته و ملایم
[اجرای آهنگ باهستگی]
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
Could you drive more slowly, please?
U
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
Slow but sure wins the race.
<proverb>
U
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
cut off
U
کوتاه کردن
truncates
U
کوتاه کردن
detruncate
U
کوتاه کردن
clipping
U
کوتاه کردن
truncating
U
کوتاه کردن
razee
U
کوتاه کردن
stag
U
کوتاه کردن
stags
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
shorter
U
کوتاه کردن
to look in
U
کوتاه کردن
abridge
U
کوتاه کردن
to cut short
U
کوتاه کردن
truncate
U
کوتاه کردن
reef
U
کوتاه کردن
shortening in
U
کوتاه کردن
correption
U
کوتاه کردن
reefs
U
کوتاه کردن
shear
U
کوتاه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com