English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preventative U آنچه سعی در توقف رویدادن چیزی شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blocked U توقف رویدادن چیزی
blocks U توقف رویدادن چیزی
block U توقف رویدادن چیزی
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
enable U اجازه رویدادن چیزی
enabled U اجازه رویدادن چیزی
enabling U اجازه رویدادن چیزی
enables U اجازه رویدادن چیزی
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
processor U ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
identities U آنچه کسی یا چیزی است
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
identity U آنچه کسی یا چیزی است
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
preventing U توقف رخ دادن چیزی
prevents U توقف رخ دادن چیزی
prevent U توقف رخ دادن چیزی
measure U توقف رخ دادن چیزی
prevented U توقف رخ دادن چیزی
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
completes U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
completing U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
protect U توقف آسیب دیدن چیزی
protecting U توقف آسیب دیدن چیزی
protects U توقف آسیب دیدن چیزی
endings U عمل توقف چیزی یا به انتها رسیدن آن
stayer U کسی یا چیزی که توقف میکند نگاهدار
ending U عمل توقف چیزی یا به انتها رسیدن آن
interrupt U توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interrupts U توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interrupting U توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
views U جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view U جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
viewing U جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
viewed U جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
jammed U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jams U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
transpire U رویدادن
transpiring U رویدادن
transpires U رویدادن
transpired U رویدادن
recurrence U رویدادن مجدد
recurrences U رویدادن مجدد
coinciding U باهم رویدادن
coincides U باهم رویدادن
coincided U باهم رویدادن
coincide U باهم رویدادن
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
dead U کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
biased U آنچه اریب دارد
unwanted U آنچه لازم نیست
incoming U آنچه از خارج می آید
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
used U آنچه جدید نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
lightweights U آنچه سنگین نیست
constant U آنچه تغییر نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
authentic U آنچه درست است
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
exclusive U آنچه شامل نمیشود
protective U آنچه حافظت میکند
producing U آنچه تولید میکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
auxiliaries U آنچه کمک میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
auxiliary U آنچه کمک میکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
knowledge U آنچه دانسته است
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
variable U آنچه قابل تغییر است
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
variables U آنچه قابل تغییر است
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
visible U آنچه قابل دیدن است
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
removable U آنچه قابل جابجایی است
malfunctions U آنچه درست کار نکند
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
extensible U آنچه قابل گسترش است
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
finished U آنچه کامل شده است
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
unedited U آنچه ویرایش نشده است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
approximating U آنچه تقریبا درست است
computable U آنچه قابل محاسبه است
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
controllable U آنچه قابل کنترل است
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
third U آنچه بعد از دومین می آید
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
alterable U آنچه قابل تغییر است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
transportable U آنچه قابل حمل است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
flexible U آنچه قابل تغییر است
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
requirements U آنچه مورد نیاز است
movable U آنچه قابل حرکت است
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
availability U آنچه به آسانی بدست آید
round U آنچه در دایره حرکت میکند
efficient U آنچه که خوب کار میکند
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
audible U آنچه قابل شنیدن است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
interrupt U توقف
suspension of payment U توقف
interrupting U توقف
stopple U توقف
flag stop U توقف
stand U توقف
stop code U کد توقف
interrupts U توقف
commorant U توقف
tarriance U توقف
stoppage U توقف
parked U توقف
stopped U توقف
interruption U توقف
parks U توقف
pausing U توقف
insolvency U توقف
park U توقف
stops U توقف
pauses U توقف
pause U توقف
stopping U توقف
paused U توقف
stop U توقف
interruptions U توقف
halt U توقف
cessation U توقف
suspension U توقف
syncope U توقف
halted U توقف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com