English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
significance U معنای مخصوص دارد
biased U آنچه اریب دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
She has everything a woman can wish for. U اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
atto U معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
classing U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class U در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
negatives U به معنای
negative U به معنای
non- U در معنای نه
mono- U در معنای تک یا یک
inter- U در معنای بین
implication U معنای ضمنی
positive U در معنای بله
pre- U در معنای پیش از
mini- U در معنای کوچک
sub- U در معنای کمتر
anti- U به معنای "مخالف "
pre U در معنای پیش از
implications U معنای ضمنی
kilos U در معنای یک هزار
kilo U در معنای یک هزار
n U در معنای نانو
connotation U معنای ضمنی
denotation U معنای صریح
connotations U معنای ضمنی
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
suffixix U لفظ معنای الحاقی
hecto U پیشوندی به معنای یکصد
nano U پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
nano U پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
nimbuses U وندی به معنای باران زا
quads U در معنای چهار بار
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
tera U پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
quad U در معنای چهار بار
atto U پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
nimbus U وندی به معنای باران زا
semi- U در معنای نصف یا بخش
g U در معنای یک هزار میلیون
micro- U در معنای خیلی کوچک
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
pico U پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
super- U در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
counter- U پیشوندی به معنای مخالف یاضد
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
m U علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
kara U به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
RTFM U خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
manageable <adj.> U ممکن
posses U ممکن
achievable <adj.> U ممکن
makeable <adj.> U ممکن
feasible <adj.> U ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> U ممکن
doable <adj.> U ممکن
contrivable <adj.> U ممکن
makable <adj.> U ممکن
thinkable U ممکن
possible U ممکن
feasible U ممکن
posse U ممکن
workable <adj.> U ممکن
executable <adj.> U ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> U ممکن
practicable <adj.> U ممکن
conceivable U ممکن
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
inexecutable <adj.> U غیر ممکن
possibilities U چیز ممکن شق
possible capacity U گنجایش ممکن
probable error U خطای ممکن
unfeasible <adj.> U غیر ممکن
as far as possible U هر چه ممکن است
perchance U ممکن است
perhaps U ممکن است
possibility U چیز ممکن شق
warning U توجه به خط ر ممکن
warnings U توجه به خط ر ممکن
mayhap U ممکن است
ternary U با سه حالت ممکن
multilevel U با مقادیر ممکن
to be posible U ممکن بودن
interactive U را ممکن میکند
available U ممکن الحصول
impossible U غیر ممکن
impracticable <adj.> U غیر ممکن
may U ممکن است میتوان
nemo tenetur ad impossible U غیر ممکن وادارکرد
pron to U با حداکثر سرعت ممکن
feasible solutions U راه حلهای ممکن
probable error U خطای ممکن [ریاضی]
to the nth degree <idiom> U بالاترین وجه ممکن
an impossible act U کار غیر ممکن
minimise U کوچک کردن تا حد ممکن
legs U مسیر ممکن در یک تابع
leg U مسیر ممکن در یک تابع
i may go U ممکن است بروم
as much as possible U هر قدر ممکن است
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
com U پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
auxiliary U آنچه کمک میکند
authentic U آنچه درست است
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
used U آنچه جدید نیست
incoming U آنچه از خارج می آید
protective U آنچه حافظت میکند
producing U آنچه تولید میکند
knowledge U آنچه دانسته است
lightweights U آنچه سنگین نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
auxiliaries U آنچه کمک میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
constants U آنچه تغییر نمیکند
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
constant U آنچه تغییر نمیکند
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
exclusive U آنچه شامل نمیشود
ultimate strength U حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ramp weight U حداکثر وزن ممکن هواپیما
may i go yes you may U ایا ممکن است من بروم
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
he may come late U ممکن است دیر بیاید
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
third U آنچه بعد از دومین می آید
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
identity U آنچه کسی یا چیزی است
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
availability U آنچه به آسانی بدست آید
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
efficient U آنچه که خوب کار میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com