Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
They live abroad for the greater part of the year.
U
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salor
U
سالور
[از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
interrupting
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupts
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.
U
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
key
O
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
kidnapping
U
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
ttl
U
SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
ip
U
واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
outdoor relief
U
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
Pashtan
U
قبایل پشتو
[که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
coincidence function
U
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
picketings
U
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
whitest
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
salami technique
U
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
manager
U
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers
U
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
on second thought
[American E]
U
پس ازتامل بیشتری
on second thoughts
U
پس ازتامل بیشتری
rather
U
با میل بیشتری ترجیحا
outsmarting
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
to lead on
U
وادار به اقدامات بیشتری کردن
outsmarts
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmart
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarted
U
زرنگی بیشتری بکار بردن
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
outbrave
U
شجاعت بیشتری ازدیگران نشان دادن
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
seller's option to duble
U
از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
A further increase is considered unlikely
[regarded as unlikely]
.
U
افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
You wI'll fail unless you work harder .
U
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
imparisyllabic
U
دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
nonmonetarists
U
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
In regard to the proposed changes I think we need more information.
U
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
scalable software
U
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
overrun
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scsi
U
پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
for their part
<adv.>
U
از طرف آنها
themselves
[for their part]
<adv.>
U
از طرف آنها
on their part
<adv.>
U
از طرف آنها
channels
U
یچ کردن بین آنها
Send them in two at a time .
U
آنها رادو تا دوتابفرست تو
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
channeled
U
یچ کردن بین آنها
I need them urgently.
من آنها را فوری میخواهم.
Ask each and every one of them .
U
ازیک یک آنها بپرسید
channel
U
یچ کردن بین آنها
channeling
U
یچ کردن بین آنها
channelled
U
یچ کردن بین آنها
rules
U
وعملیات روی آنها
I need them tonight.
من آنها را امشب میخواهم.
in such a way as to enable them
U
به طوری که آنها بتوانند
They held me culpable for the accident.
U
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
BCC
U
و لیست آنها را نشان نمیدهد
I need them before friday.
من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
When will they be ready?
U
چه وقت آنها حاضر میشود؟
They gave me permission by way of an exception ...
U
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
keep these separate from those.
U
اینها را از آنها جدا نگاهدار
description
U
لیست داده ها و خصوصیات آنها
They were all alike.
U
همه آنها یکی بودند.
They became estranged . They fell out .
U
میانه آنها بهم خورد
descriptions
U
لیست داده ها و خصوصیات آنها
They cannot hold a candle to him .
U
سگش می ارزد بهمه آنها
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
They were all either kI'lled ou taken prisoners .
U
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
list
U
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
downsize
U
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
catalogued
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
microcomputing
U
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها
cataloguing
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogues
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloged
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogue
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloging
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
double vault
U
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
Their names are as follows .
U
اسامی آنها بقرار زیر است
catalogs
U
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
hash
U
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
Bantu
U
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها
They were all dreesd in black.
U
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
schematic
U
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
I cant see much difference in them.
U
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
reference
U
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
chronological order
U
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
byte
U
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
references
U
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
They were devastated by the news.
U
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
bytes
U
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
Nothing was said between them.
U
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
There they were in all their finery.
U
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
They are openly seeking his being sacked.
U
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
optical
U
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
signalled
U
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
ranged
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
signal
U
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
reads
U
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
read
U
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
range
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranges
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
point
U
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
jobs
U
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
pass
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
job
U
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
They were dressed all in black.
U
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
Theyre twins and it is impossible to know one from the other .
U
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
passed
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
signaled
U
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
not give someone the time of day
<idiom>
U
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
they mingle their tears
U
با هم گریه می کنند
he warned them to obey
U
اطاعت کنند
PRI
U
پشتیبانی کنند
habitancy
U
زندگی
habitance
U
زندگی
life
U
زندگی
lives
U
زندگی
vita
U
زندگی
vivification
U
زندگی
wile a
U
در زندگی
existences
U
زندگی
existence
U
زندگی
lifeline
U
خط زندگی
lifelines
U
خط زندگی
eau de vie
U
اب زندگی
togetherness
U
زندگی با هم
living
U
زندگی
lives of great men
U
زندگی
linkage
U
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edited
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edit
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
signal
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
cross reference generator
U
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
signaled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
frauds
U
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
signalled
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
Their eyes met.
U
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
linkages
U
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
fraud
U
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
They must give not less than 2 weeks' notice.
U
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
magnetic
U
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
hash
U
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
Murray code
U
- بیت استفاده می کنند
i hear him complain
U
میشنوم که شکایت می کنند
daisy chain
U
سومین را و... فراخوانی می کنند
the trumpets blows
U
شیپورها صدا می کنند
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
compatible
U
با هم درست کار می کنند
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
My feet hurt.
U
پاهایم درد می کنند.
they dispute about nothing
U
درسرهیچ نزاع می کنند
charnel house
U
مردگان راتوده می کنند
living expenses
U
هزینه زندگی
life experiences
U
تجارب زندگی
eremitism
U
زندگی زاهدانه
country life
U
زندگی روشنایی
life sustenance
U
گذران زندگی
life history
U
تاریخچه زندگی
living area
U
منطقه زندگی
easy circumstances
U
زندگی راحت
living death
U
زندگی مرگبار
eremitic life
U
زندگی زاهدانه
uterine life
U
زندگی زهدانی
life style
U
سبک زندگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com