Perdic | آنقدر... که | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 21 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	as ... as <adv.> U	آنقدر... که

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	He drank himself to death. U	آنقدر مشروب خورد تامرد
	My tea isnt cool enough to drink. U	چایی ام آنقدر خنک نشده که بخورم
	She had the never to say. . . U	آنقدر پررو بود که گفت ...
	I kept saying it tI'll I was blue in the face. U	آنقدر گفتم با زبانم مودرآورد
	He wears his socks into holes . U	آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
	He did not live long enough to … U	آنقدر عمر نکرد که ...
	He threatened to thrash the life out of me . U	تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
	I was so tired that … U	آنقدر خسته بودم که ...
	She wept herself to sleep . U	آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
	She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native . U	فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
	The exam was too easy for words . U	امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
	They I got confused . U	آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
	She procrastinated until it was too late . U	آنقدر دفع وقت (وقت کشی ) کرد که دیگه کار از کار گذشت
	She talked tI'll she was blue in the face . U	آنقدر حرف زد که زبانش مودرآورد
	hungry as a hunter <idiom> U	آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
	I´m as hungry as a horse. U	آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
	to beat the egg-white until it is stiff U	سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
	talk someone's ear off <idiom> U	آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
	to scare the living daylights out of somebody U	کسی را آنقدر بترسانند که زهره اش بترکد
	to be at a loss as to what to advise U	آنقدر بهت زده بودن که نتوانند نصیحتی بدهند
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy