English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advanced individual training U اموزش تکمیلی انفرادی
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
advanced unit training U اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
supplemented U تکمیلی
supplementary U تکمیلی
supplemental U تکمیلی
complementary U تکمیلی
supplemantary U تکمیلی
supplements U تکمیلی
supplementing U تکمیلی
complemental U تکمیلی
supplement U تکمیلی
supplementary charge U خرج تکمیلی
supplementary U تکمیلی پس اورده
subsidiary foods U غذاهای تکمیلی
filler depot U انبار تکمیلی
feeder report U گزارشات تکمیلی
completion test U ازمون تکمیلی
writ in aid U حکم تکمیلی
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
insets U نقشه تکمیلی
inset U نقشه تکمیلی
supplemental U موضع تکمیلی
supplementary punishment U مجازات تکمیلی
complementary demand U تقاضای تکمیلی
supplementary maintenance U نگهداشت تکمیلی
supplementary income U درامد تکمیلی
supplementary position U موضع تکمیلی
superelevation U تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
finish U دست کاری تکمیلی
finishing touch U دست کاری تکمیلی
complementary angle of site U تصحیح تکمیلی تراز
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
sustainer U خرج تکمیلی موشک
finishes U دست کاری تکمیلی
value added reseller U فروشنده تکمیلی دسته دوم
train [teach] U آموزش دادن
training U آموزش عملی
give lessons U آموزش دادن
teach U آموزش دادن
educate U آموزش دادن
adult education آموزش بزرگسالان
instruct U آموزش دادن
to teach U آموزش دادن
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
augmentation support set U دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
singularity U انفرادی
single life U انفرادی
individuals U انفرادی
individual U انفرادی
single U انفرادی
educational work U کار آموزش و پرورشی
education department U اداره آموزش و پرورش
c U آموزش از طریق کامپیوتر
on-the-job training U آموزش ضمن خدمت
complementary range U برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
individualized instruction U اموزش انفرادی
spade U بیل انفرادی
solitary confinement U زندان انفرادی
several covenants U تعهدات انفرادی
solitany confinment U حبس انفرادی
single tax U مالیات انفرادی
cell U زندان انفرادی
individual tests U ازمونهای انفرادی
cells U زندان انفرادی
bullword U کمربندحفافتی انفرادی
slit trench U سنگر انفرادی
close confinement U حبس انفرادی
close confinement U زندان انفرادی
sporadic U پراکنده انفرادی
sporadically U پراکنده انفرادی
individualism U حالت انفرادی
singles U مسابقه انفرادی
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
spades U بیل انفرادی
mastered U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
masters U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
A crash language course . U دوره فشرده آموزش زبان
plays U شرکت درمسابقه انفرادی
play U شرکت درمسابقه انفرادی
played U شرکت درمسابقه انفرادی
playing U شرکت درمسابقه انفرادی
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
solo U تک خوانی بطور انفرادی
solos U تک خوانی بطور انفرادی
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
personal error U خطاهای انفرادی افراد
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
individual reserves U وسایل ذخیره انفرادی
cai U استفاده از کامپیوتر برای آموزش یک موضوع
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several U انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
golf U بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
pickets U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves U وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
picket U کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
cbl U آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
cbt U استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
foursomes U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
foursome U مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
c U استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
piloted U زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilots U زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilot U زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
Training makes the memory absorb more. U آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
fives U هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
pascal U زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
individuate U فرد کردن انفرادی کردن
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com