Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
readiness to accept
آمادگی برای پذیرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
look to
<idiom>
U
آمادگی برای چیزی
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
China has signalled
[its]
readiness to resume talks.
U
چین آمادگی
[خود را ]
برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
operation
U
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
dtr
U
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
configured out
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
configured off
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
handshakes
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshake
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
hire out
<idiom>
U
پذیرش برای شغل
to refuse somebody admittance to something
U
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
accepts
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accept
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
cold turkey
U
بدون آمادگی
off hand
U
بدون آمادگی
take steps
<idiom>
U
آمادگی یافتن
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
off the cuff
<idiom>
U
بدون آمادگی قبلی
handshaking
U
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes
U
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake
U
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
intake
U
پذیرش
acceptance limit
U
حد پذیرش
acceptance
U
پذیرش
assenting
U
پذیرش
intakes
U
پذیرش
acceptation
U
پذیرش
patients
U
پذیرش
patient
U
پذیرش
assent
U
پذیرش
assented
U
پذیرش
assents
U
پذیرش
adoption
U
پذیرش
acceptances
U
پذیرش
reception
U
پذیرش
admission
U
پذیرش
admittance
U
پذیرش
admissions
U
پذیرش
receptions
U
پذیرش
inductions
U
پذیرش
induction
U
پذیرش
repulsion
U
عدم پذیرش
group acceptance
U
پذیرش گروهی
satisfactory
<adj.>
U
قابل پذیرش
admission
U
پذیرش به بیمارستان
sufficient
<adj.>
U
قابل پذیرش
rejection
U
عدم پذیرش
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
قابل پذیرش
sufficiently
<adv.>
U
قابل پذیرش
sufficing
<adj.>
U
قابل پذیرش
good
[sufficient]
<adj.>
U
قابل پذیرش
adequate
<adj.>
U
قابل پذیرش
Reception
U
پذیرش هتل
receptionist
U
متصدی پذیرش
acceptable
U
قابل پذیرش
reception
U
دریافت پذیرش
tolerability
U
قابلیت پذیرش
imprimatur
U
تصویب پذیرش
induction station
U
مرکز پذیرش
refusing
U
عدم پذیرش
receptions
U
دریافت پذیرش
acceptable
<adj.>
U
قابل پذیرش
cry uncle
<idiom>
U
پذیرش شکست
face the music
<idiom>
U
پذیرش نسخه
admission rate
U
میزان پذیرش
acceptance test
آزمون پذیرش
receptivity
U
قدرت پذیرش
admission of liability
U
پذیرش تعهدات
admission port
U
دریچه پذیرش
magnetic susceptibility
U
پذیرش مغناطیسی
refused
U
عدم پذیرش
refuse
U
عدم پذیرش
admission requirements
U
شرایط پذیرش
social acceptance
U
پذیرش اجتماعی
acceptance of offer
U
پذیرش پیشنهاد
selective admission
U
پذیرش انتخابی
refuses
U
عدم پذیرش
take a back seat
<idiom>
U
پذیرش پستترین مقام
denials
U
عدم پذیرش حاشا
receptee
U
افراد مورد پذیرش
bankable
U
قابل پذیرش در بانک
susceptive
U
پذیرنده اماده پذیرش
application study
U
بررسی پذیرش اماد
acceptability
U
قابلیت پذیرش پسندیدگی
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
susceptible
U
حساس مستعد پذیرش
impassablility
U
غیر قابل پذیرش
rejects
U
عدم پذیرش چیزی
receives
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
rejected
U
عدم پذیرش چیزی
reject
U
عدم پذیرش چیزی
denial
U
عدم پذیرش حاشا
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
rejecting
U
عدم پذیرش چیزی
sensate
U
اماده پذیرش حس احساس کردن
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
hearing of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
take one's own medicine
<idiom>
U
پذیرش محاکمه بدون شکایت
ksr
U
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
reception
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
taking of evidence
U
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
receptions
U
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
market acceptance
U
پذیرش کالا توسط بازار
acceptance sampling
U
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
freeload
<idiom>
U
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
write off
<idiom>
U
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
throw up one's hands
<idiom>
U
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
focuses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing
U
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
medium
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
mediums
U
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
dos
U
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
framing error
U
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
AT command set
U
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
parity
U
نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
new
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
precision
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com