Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accustom
آشنا شدن
to get to know
U
آشنا شدن
[با]
to become acquainted
[with]
U
آشنا شدن
[با]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acquaintance
آشنا آشنایان
accustom
آشنا کردن
acquaint
آشنا کردن
convention
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions
U
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
acquainted
آشنا
pre acquaint
از پیش آشنا کردن
au fait
U
آشنا به واقعیات
old hat
U
آشنا و مکرر
home ground
U
آشنا بهمحیط
Loge time no see ! Hello Stranger !
U
پارسال دوست امسال آشنا
I know the area more or less .
U
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
A firend last year and an aquaintance this year!.
<proverb>
U
پارسال دوست امسال آشنا.
That's old hat!
<idiom>
U
این که آشنا و مکرر
[پیش پا افتاده ]
است!
affiliate
U
آشنا کردن
My sister says she's looking forward to meeting you.
U
خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...