Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
effortless
U
آسان
effortlessly
U
آسان
duck soup
<idiom>
U
آسان
piece of cake
<idiom>
U
آسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relaxed
<adj.>
U
آسان گیر
easy-going
<adj.>
U
آسان گیر
easy
<adj.>
U
آسان گیر
easygoing
<adj.>
U
آسان گیر
doddle
U
سهل-آسان
pushover
U
کار آسان
highroads
U
راه آسان یا سر راست
easy-going
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
easy
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
child's play
U
هر کار بسیار آسان
It is easier said than done .
U
گفتنش آسان است
easygoing
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
highroad
U
راه آسان یا سر راست
To take things easy(lightly)
U
کارها را آسان گرفتن
relaxed
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
dime a dozen
<idiom>
U
آسان بدست آمدن ،عادی
It is easy for me.
U
برایم خیلی آسان است
convenience food
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
convenience foods
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
It is quite easy when you get ( have ) the knack of it .
U
وقتیکه فن کار را بدانی آسان می شود
The exam was too easy for words .
U
امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
There is nothing to it .
U
هیچ کاری ندارد ( بسیار آسان است )
opens
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opened
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com