English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fuse U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
fused U رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
fuse U رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
deep fording U عبور از عمق زیاد اب
current passage U عبور جریان
traffic cut U تقاطع دو جریان عبور و مرور
current path U مسیر عبور جریان برق
high frequency current U جریان با بسامد زیاد
maximum circuit breaker U کلید جریان زیاد
line circuit breaker U کلید جریان زیاد
overcurrent relay U رله جریان زیاد
maximum current relay U رله جریان زیاد
overcurrent coil U بوبین جریان زیاد
magnetic overload relay U رله جریان زیاد مغناطیسی
overcurrent circuit breaking U قطع مدار جریان زیاد
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
jet flap U فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
blade cuff U قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
fuse unit U رابط فیوز نگهدارنده فیوز
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
diode U قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
permeable U قابل عبور دادن رطوبت
permeability U قابلیت عبور دادن رطوبت
reeve U عبور دادن طناب از شیار
franked U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franks U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franker U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frankest U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franking U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frank U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
to switch on U اتصال دادن جریان دادن
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
weaving shed U [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
slaughters U تخفیف زیاد دادن
slaughtered U تخفیف زیاد دادن
slaughter U تخفیف زیاد دادن
overrate U زیاد اهمیت دادن به
over expose U زیاد روشنایی دادن
overrated U زیاد اهمیت دادن به
overrating U زیاد اهمیت دادن به
overrates U زیاد اهمیت دادن به
slash U تخفیف زیاد دادن
slashed U تخفیف زیاد دادن
overcolour U زیاد اب وروغن دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن
luxuriating U اب وتاب زیاد دادن
wiredraw U زیاد طول دادن
luxuriates U اب وتاب زیاد دادن
luxuriated U اب وتاب زیاد دادن
luxuriate U اب وتاب زیاد دادن
overcolour U زیاد لعاب دادن
pump handle U زیاد تکان دادن
to put it on U زیاد لعابش دادن
drains U جریان دادن
draining U جریان دادن
drained U جریان دادن
drain U جریان دادن
to space out U زیاد فاصله دادن گشادترکردن
anneal U حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
enlarges U توسعه دادن زیاد بحث کردن
wipe out U شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
enlarge U توسعه دادن زیاد بحث کردن
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
enlarging U توسعه دادن زیاد بحث کردن
overset U زینت دادن زیاد بار کردن
enlarged U توسعه دادن زیاد بحث کردن
overbear U مغلوب کردن زیاد میوه دادن
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
wading crossing U عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
fan U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanned U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning U 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
safety fuse U فیوز
fuse holder U فیوز
single pole cutout U فیوز تک پل
fused U فیوز
fuse U فیوز
cartridge U فیوز فشنگی
electrical fuse U فیوز برق
intermediate fuse U فیوز میانی
overload device U فیوز گرمایی
centrifugal cutout U فیوز مرکزگریز
protect by fuse U حفافت با فیوز
protect fuse U فیوز محافظ
electromagnetic cutout U فیوز الکترومغناطیسی
delay action fuse U فیوز تاخیری
double acting fuse U فیوز دوبل
safety fuse U فیوز ایمنی
output box U جعبه فیوز
panel cutout U فیوز تابلو
cutout U فیوز خودکار
automatic cutout U فیوز اتوماتیک
automobile fuse U فیوز اتومبیل
safety fuse U فیوز اطمینان
time-lag fuse U فیوز تاخیری
plug fuse U فیوز فشنگی
cartridges U فیوز فشنگی
oil break fuse U فیوز روغنی
fuse block U چینی فیوز
undervoltage release U فیوز یکطرفه
fuse base U پایه ی فیوز
fuse panel U تابلوی فیوز
fuse panel U پانل فیوز
fuse plug U فیوز فشنگی
telephone fuse U فیوز تلفن
fuse plug U توپی فیوز
fuse post U اتصال فیوز
fuse post U برن فیوز
fuse post U پست فیوز
fuse link U فیوز باز
fuse socket سوکت فیوز
fuse socket پایه فیوز
fuse unit U واحد فیوز
low voltage release U فیوز یکطرفه
fuse link U فشنگ فیوز
fuse strip U فیوز نواری
link fuse U فیوز باز
open link fuse U فیوز باز
fuse block U خانه فیوز
fuse block U بلوک فیوز
fuse block U قالب فیوز
fuse board U تخته فیوز
fuse carrier U نگهدارنده فیوز
fuse cartridge U فشنگ فیوز
fuse clip U گیره فیوز
fuse cut out U قطع فیوز
fuse cutout U فیوز جهنده
fuse element U واحد فیوز
fuse holder U نگهدارنده فیوز
fuse link U رابط فیوز
film cutout U فیوز پوستهای
fuse boxes U جعبه فیوز
fuse box U جعبه فیوز
main fuse U فیوز اصلی
charging fuse U فیوز پر کردن
enclosed fuse U فیوز محفوظ
cartridge fuse U فیوز فشنگی
branch cutout U فیوز انشعاب
fuse gear U متعلقات فیوز
fuse wire U رابط فیوز
strip fuse U فیوز نواری
detonating fuse U فیوز انفجاری
mains fuse U فیوز شبکه
fuse wire U سیم فیوز
blow out fuse U فیوز انفجاری
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
overload circuit switch U فیوز اضافه بار
defusing U فیوز بمب را برداشتن
fuse mounting strip U نوار باریک فیوز
high tension fuse U فیوز فشار قوی
underload circuit breaker U فیوز کمی بار
high voltage fuse U فیوز فشار قوی
no voltage release U فیوز مغناطیسی ولتپای
wire fuse U فیوز ذوب شونده
defuse U فیوز بمب را برداشتن
defused U فیوز بمب را برداشتن
renewable fuse U فیوز تعویض پذیر
overload circuit breaker U فیوز اضافه بار
quick break fuse U فیوز قطع سریع
defuses U فیوز بمب را برداشتن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com