Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
additional outlet
آبگیر اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
U
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
surplusage
U
اضافی
overtime
U
اضافی
relative
U
اضافی
extensions
U
اضافی
extension
U
اضافی
redundant
U
اضافی
paragogic
U
اضافی
access
U
اضافی
accessed
U
اضافی
accesses
U
اضافی
overflow
U
اضافی
overflowed
U
اضافی
overflows
U
اضافی
accessional
U
اضافی
additional
U
اضافی
plus
U
اضافی
floating
U
اضافی
accessing
U
اضافی
supplementary
U
اضافی
surpluses
U
اضافی
excess
U
اضافی
de trop
U
اضافی
excesses
U
اضافی
unduly
U
اضافی
supernumerary
U
اضافی
supplemantary
U
اضافی
surplus
U
اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
overload
U
بار اضافی
addition record
U
رکورد اضافی
additional charges
U
اتهامات اضافی
additional charges
U
خرجهای اضافی
an a.chapter
U
یک باب اضافی
adscript
U
یادداشت اضافی
aditional service
U
سرویس اضافی
adduct
U
ترکیب اضافی
additional score
U
نمره اضافی
overcharging
U
هزینه اضافی
overloaded
U
بار اضافی
sudden-death
U
وقت اضافی
furthers
U
اضافی زائد
furthering
U
اضافی زائد
surtax
U
مالیات اضافی
furthered
U
اضافی زائد
further
U
اضافی زائد
overcharge
U
هزینه اضافی
overloads
U
بار اضافی
overcharged
U
هزینه اضافی
overcharges
U
هزینه اضافی
superimposed
U
اتش اضافی
sudden death
U
وقت اضافی
additional
<adj.>
U
مکمل اضافی
surplus stock
U
موجودی اضافی
surplus production
U
تولید اضافی
surplus material
U
ماده اضافی
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
sunk cost
U
هزینههای اضافی
spill water
U
ابهای اضافی
slip sheet
U
صفحه اضافی
shootoff
U
مسابقه اضافی
redundant equation
U
معادله اضافی
poundage
U
هزینه اضافی
postiche
U
متن اضافی
surplus value
U
ارزش اضافی
surplus water
U
ابهای اضافی
flab
U
گوشت اضافی
beauty sleep
U
خواب اضافی
the intercalary month
U
ماه اضافی
overpayment
U
پرداخت اضافی
overvoltage
U
ولتاژ اضافی
overirrigation
U
ابیاری اضافی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
excess profit
U
سود اضافی
excess price
U
قیمت اضافی
excess pressure
U
فشار اضافی
excess load
U
بار اضافی
excess length
U
طول اضافی
excess capacity
U
فرفیت اضافی
regulating cell
U
پیل اضافی
end cell
U
پیل اضافی
days of grace
U
مهلت اضافی
climbing lane
U
خط اضافی در سر بالایی
boostes pump
U
پمپ اضافی
excess reserves
U
ذخائر اضافی
excess supply
U
عرضه اضافی
overhand knot
U
گره اضافی
overestimation
U
براورد اضافی
intercalary
U
اضافی افزوده
incremental cost
U
هزینه اضافی
extra premium
U
پاداش اضافی
extra time
U
وقت اضافی
extra period
U
وقت اضافی
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
extra duty
U
خدمت اضافی
extra current
U
جریان اضافی
extra cost
U
هزینه اضافی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
padding
U
متن اضافی
surcharge
U
مالیات اضافی
surcharges
U
نرخ اضافی
surcharge
U
نرخ اضافی
surcharges
U
هزینه اضافی
overtime
U
وقت اضافی
overtime
U
ساعات اضافی
bonus
U
پرداخت اضافی
barrages
U
وقت اضافی
surcharge
U
هزینه اضافی
bonuses
U
پرداخت اضافی
excess stock
U
مواد اضافی
over
U
گذشته اضافی
surcharges
U
مالیات اضافی
over-
U
گذشته اضافی
barrage
U
وقت اضافی
supplementary
U
اضافی مکمل
sudden victory
U
پیروزی در وقت اضافی
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
overcharging
U
اضافی هزینه کردن
additions
U
اسم اضافی ضمیمه
terret or rit
U
حلقه یراق اضافی
accrued expenditures
هزینه های اضافی
third brush generator
U
دینام با زغال اضافی
third brush regulation
U
تنظیم با زغال اضافی
plussage
U
سرامد مقدار اضافی
plusage
U
سرامد مقدار اضافی
extrasystole
U
ضربان اضافی قلب
excess meter
U
کنتور مصرف اضافی
jury sturt
U
پایه اضافی یا موقتی
extra
U
فوق العاده اضافی
excess burden of taxation
U
بار اضافی مالیات
extra-
U
فوق العاده اضافی
extras
U
فوق العاده اضافی
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
cumulative evidence
U
قرائن یا مدارک اضافی
less than carload
U
وزن بار اضافی
supplemented
U
تکمیل کننده اضافی
bonus
U
پرتاب پنالتی اضافی
bonuses
U
پرتاب پنالتی اضافی
additionally
U
بطور اضافی یا زائد
overflow
U
ابهای اضافی لبریزی
surpluses
U
اقلام اضافی و مازاد
supplementary
U
موضع تکمیلی اضافی
surplus
U
اقلام اضافی و مازاد
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
margin
U
زمان یا فضای اضافی
margins
U
زمان یا فضای اضافی
additional costs
[expenses]
U
هزینه های اضافی
extra expenses
U
هزینه های اضافی
incremental cost
U
هزینه های اضافی
supplement
U
تکمیل کننده اضافی
surcharge
U
درصد هزینههای اضافی
supplements
U
تکمیل کننده اضافی
supplementing
U
تکمیل کننده اضافی
supertax
U
مالیات بر درامد اضافی
overcharged
U
اضافی هزینه کردن
overflows
U
ابهای اضافی لبریزی
overcharge
U
اضافی هزینه کردن
overcharges
U
اضافی هزینه کردن
addition
U
اسم اضافی ضمیمه
acompaniment
U
تزئینات اضافی در ساختمان
overflowed
U
ابهای اضافی لبریزی
surtax
U
مالیات بر درامد اضافی
value added network
U
ارزش اضافی شبکه
I feel like a fifth wheel.
U
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
pillion seat
U
جای اضافی در موتور سیکلت
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
surcharge
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
There's no need to elaborate.
U
نیازی به توضیح اضافی نیست.
noncrew
U
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
sullage
U
مواد اضافی فلزات مذاب
additional protocol
U
مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
surcharges
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
overproduction
U
تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
dropper fly
U
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
overcharge
U
قیمت اضافی غلو کردن
spares
U
اقلام اضافی وسایل یدکی
overcharged
U
قیمت اضافی غلو کردن
by-lines
U
کار یاشغل اضافی وزائد
overcharging
U
قیمت اضافی غلو کردن
overcharges
U
قیمت اضافی غلو کردن
floatation
U
اضافی بودن سطح سیال اماد
protection
U
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
imposition
U
[بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation
U
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
I crossed out the extra expenses .
U
هزینه های اضافی را قلم زدم
gaps
U
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com