English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clouted U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
out of d. U کهنه
ragman U کهنه خر
dossil U کهنه
fogram U کهنه
worn-out U کهنه
pokey U کهنه
shabbly U کهنه
by gone U کهنه
trity U کهنه
obsolescence U کهنه گی
old-fashioned U کهنه
behindhand U کهنه
mucid U کهنه
knacker U کهنه خر
kettle holder U کهنه
worn out U کهنه
poky U کهنه
pokiest U کهنه
pokier U کهنه
crusted U کهنه
rungs U کهنه
run-down U کهنه
run down U کهنه
stale U کهنه
gray U کهنه
musty U کهنه
dowdy U کهنه
outworn U کهنه
tatters U کهنه
trite U کهنه
fusty U کهنه
wad U کهنه
obsolescent U کهنه
olden U کهنه
antiquated U کهنه
timeworn U کهنه
wads U کهنه
age old U کهنه
ragged U کهنه
weatherbeaten U کهنه
age-old U کهنه
antique U کهنه
antiques U کهنه
wadding U کهنه
tacky U کهنه
weatherworn U کهنه
obsolete U کهنه
worm eaten U کهنه
archaic U کهنه
rags U کهنه
lint U کهنه
behind the times U کهنه
rag U کهنه
fustiest U کهنه
fustier U کهنه
shabbier U کهنه ژنده
fripper U کهنه فروش
oldest U پیرانه کهنه
fogyish U کهنه پرست
duddie U کهنه پوش
boneman U کهنه فروش
codex U دستخط کهنه
antiquate U کهنه کردن
duddy U کهنه پوش
duds U رخت کهنه
shabby U کهنه ژنده
shabbiest U کهنه ژنده
fogyism U کهنه پرستی
fripperer U کهنه فروش
rag picker U کهنه برچین
dodos U کهنه پسند
fuddy-duddies U کهنه اندیش
fuddy-duddy U کهنه اندیش
unreconstructed U کهنه پرست
uptight U کهنه پرست
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
stale joke U جوک کهنه
old wool U پشم کهنه
thread bare U فرش کهنه
dodoes U کهنه پسند
dodo U کهنه پسند
green meat U گوشت کهنه
hunkerism U کهنه پرستی
obsolesce U کهنه شدن
ogygian U بسیار کهنه
pseudo archaic U کهنه نما
ragman U کهنه فروش
superannuate U کهنه شدن
the old world U جهان کهنه
unworn U کهنه نشده
wall rue U سداب کهنه
wash linen U کهنه فرفشویی
sour dough U کهنه کار
back number U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
ages U کهنه کردن
obscurantism U کهنه پرستی
ancient U کهن کهنه
rag U کهنه شدن
rags U کهنه شدن
back number U شماره کهنه
superannuated U زیاد کهنه
veterans U کهنه کار
veterans U کهنه سرباز
veteran U کهنه سرباز
veteran U کهنه کار
mouldy U کهنه وفاسد
wad U کهنه نمد
lint U کهنه فتیله
wads U کهنه نمد
junk U کهنه و کم ارزش
old-timers U کهنه کار
dabs U کهنه را نم زدن
old U پیرانه کهنه
older U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
dead U منسوخ کهنه
dabbed U کهنه را نم زدن
age U کهنه کردن
old-timer U کهنه کار
dab U کهنه را نم زدن
back numbers U چیز کهنه
aging U کهنه کردن
old timer U کهنه کار
aging U کهنه شدن
oldest U کهنه کار
old U کهنه کار
to pick rags U کهنه برچینی کردن
stager U ادم کهنه کار
wear out U کهنه و فرسوده شدن
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
outwear U کهنه شدن گذراندن
paleology U دانش چیزهای کهنه
passe U کهنه مسلک گذشته
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
sea dog U ملوان کهنه کار
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
knackery U جنس بنجل و کهنه
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
back out U کهنه و فرسوده شدن
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
dishcloths U کهنه فرف شویی
dishcloth U کهنه فرف شویی
he has seen sevice U کهنه کار است
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
antediluvian U ادم کهنه پرست
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
demode U ازمد افتاده کهنه شده
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
well worn U زیاد کار کرده کهنه
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
campaigner U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
mossyback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
obsoletism U بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
The old paper money is called in. U اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
mossback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
Who is worse shod than the shoemakers wife?. <proverb> U کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
This sort of talk is threadbare ( outmoded ) . U این حرفها دیگه کهنه شده است
demolition derby U مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
paleontologist U ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
This jock that you told me is as old as Adams . U این لطیفه که گفتی خیلی دیگه کهنه است
reindeer U گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com