Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diminished
U
: تقلیل یافته کاسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
depauperate
U
تقلیل یافته
diminished
U
[قوس تقلیل یافته]
reduced form
U
فرم تقلیل یافته
subtrahend
U
کاسته
unabated
U
کاسته نشده
unmitigated
U
کاسته نشده
depleted cover
U
پوشش کاسته شده
decompression
U
کاسته شدن فشار اب در صعودغواص
to grow downwards
U
کاسته شدن روبکاهش گذاردن
reduced instruction set computer
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
A tale never loses in the telling .
<proverb>
U
یک یکایت هرگز با نقل گشتن کاسته نگردد.
reduced price
U
بهای کاسته بهای تخفیف دار
reductional
U
تقلیل
cut back
U
تقلیل
reductions
U
تقلیل
reduction
U
تقلیل
diminution
U
تقلیل
weaken
U
تقلیل دادن
lessens
U
تقلیل یافتن
reducer
U
تقلیل دهنده
weakened
U
تقلیل دادن
monetary contraction
U
تقلیل پول
weakening
U
تقلیل دادن
cut back
U
تقلیل دادن
lessening
U
تقلیل یافتن
lessened
U
تقلیل یافتن
reduction of armamentes
U
تقلیل تسلیحات
lessen
U
تقلیل یافتن
diminishes
U
تقلیل یافتن
diminish
U
تقلیل یافتن
deflation
U
تقلیل قیمتها
depletion
U
رگ زنی تقلیل
reduction coefficient
U
ضریب تقلیل
reducible
U
تقلیل پذیر
weakens
U
تقلیل دادن
depopulation
U
تقلیل نفوس
cuts
U
تقلیل دادن
reducing
U
تقلیل یافتن
reducing
U
تقلیل دادن
reductive
U
تقلیل دهنده
reduces
U
تقلیل یافتن
reduces
U
تقلیل دادن
depletable
U
تقلیل یافتنی
reduction ratio
U
ضریب تقلیل
data reduction
U
تقلیل داده ها
cut
U
تقلیل دادن
reduce
U
تقلیل یافتن
reduce
U
تقلیل دادن
deceleration lane
U
خط تقلیل سرعت
depletes
U
تقلیل درامد ملی
scrimp
U
نحیف تقلیل دادن
single reduction
U
تقلیل سرعت تکی
depletion
U
تقلیل درامد ملی
partial reduction coefficient
U
ضریب تقلیل جزئی
depleted
U
تقلیل درامد ملی
deplete
U
تقلیل درامد ملی
depleting
U
تقلیل درامد ملی
reduction of capital
U
تقلیل سرمایه شرکت
irreducible
U
غیر قابل تقلیل
deflation
U
تقلیل میزان پول
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
attenuate
U
تقلیل دادن دقیق شدن
lessens
U
کمتر کردن تقلیل دادن
hypothermal
U
وابسته به تقلیل درجه حرارت
lessening
U
کمتر کردن تقلیل دادن
cost reduction
U
تقلیل قیمت تمام شده
cut down
U
خلاصه کردن تقلیل دادن
lessen
U
کمتر کردن تقلیل دادن
uncurtailed bars
U
ارماتور بدون تقلیل مقطع
reductase
U
دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
diminishing utility
U
قانون تقلیل تمایل به مصرف
lessened
U
کمتر کردن تقلیل دادن
attenuated
U
تقلیل دادن دقیق شدن
attenuates
U
تقلیل دادن دقیق شدن
attenuating
U
تقلیل دادن دقیق شدن
cost saving
U
درامد حاصل از تقلیل هزینه
disrate
U
پست کردن تقلیل رتبه دادن
haplosis
U
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
betterment
U
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
laborsaving
U
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
finding
U
یافته
findings
U
یافته
design strength
U
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
mature economy
U
تکامل یافته
downfallen
U
زوال یافته
instinct with life
U
روح یافته
endrgized
U
انرژی یافته
instinct with force
U
نیرو یافته
tuned
U
وفق یافته
expanded
U
بسط یافته
organized
U
سازمان یافته
full fledged
U
تکامل یافته
full-fledged
U
تکامل یافته
due out
U
خاتمه یافته
nee
U
تولد یافته
porrect
U
بسط یافته
generalized
U
تعمیم یافته
waney
U
کاهش یافته
wany
U
کاهش یافته
structured
U
ساخت یافته
glorified
U
تجلیل یافته
matched
U
تطبیق یافته
nascent
U
پیدایش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
transmissive
U
انتقال یافته
transferred
U
انتقال یافته
linked
U
پیوند یافته
past
U
پایان یافته
done
U
وقوع یافته
abroad
U
گسترش یافته
allocated
U
اختصاص یافته
deployed
U
گسترش یافته
extended
U
تمدید یافته
awakened
U
اگاهی یافته
mature economy
U
اقتصاد رشد یافته
generalized force
U
نیروی تعمیم یافته
development system
U
سیستم توسعه یافته
mature soil
U
خاک تکامل یافته
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
redivivus
U
تولد تازه یافته
structured english
U
انگلیسی ساخت یافته
formatted display
U
نمایش شکل یافته
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
inning
U
زمین باز یافته
sort merge program
U
پردازش تعمیم یافته
endarch
U
از مرکزبخارج امتداد یافته
structured design
U
طراحی ساختار یافته
elaborated code
U
رمز بسط یافته
linked subroutine
U
زیربرنامه پیوند یافته
generalized routine
U
روال تعمیم یافته
organized market
U
بازار سازمان یافته
find
U
چیز یافته مکشوف
finds
U
چیز یافته مکشوف
systematized delusions
U
هذیانهای نظام یافته
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
bimanual
U
بادودست انجام یافته
contd
U
مخفف ادامه یافته
extended precision
U
دقت توسعه یافته
allopatric
U
بتنهایی وقوع یافته
twice born
U
تولدتازه روحانی یافته
centralized design
U
طراحی تمرکز یافته
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
organises
U
بازار سازمان یافته
organizing
U
بازار سازمان یافته
organizes
U
بازار سازمان یافته
organize
U
بازار سازمان یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
reborn
U
تولد تازه یافته
structured walkthroughs
U
بررسیهای ساخت یافته
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized reinforcer
U
تقویت کننده تعمیم یافته
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
Distribution
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
human oriented language
U
زبان ارایش یافته بشری
well ordered
U
بنحو اکمل انجام یافته
generalized function
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
structured programming
U
برنامه نویسی ساخت یافته
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
U
ارزان یافته خوار است .
ranker
U
افسر ترفیع یافته افسرصفی
extended character set
U
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
regenerate
U
زندگی تازه و روحانی یافته
completed
U
خاتمه یافته یا کامل شده
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
completes
U
خاتمه یافته یا کامل شده
completing
U
خاتمه یافته یا کامل شده
regenerating
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates
U
زندگی تازه و روحانی یافته
content addressed
U
نشامی یافته از روی محتوی
crumblings
U
فاسد شده زوال یافته
generalized inhibitory potential
U
پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
regenerated
U
زندگی تازه و روحانی یافته
complete
U
خاتمه یافته یا کامل شده
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
extendeo core
U
حافظه چنبرهای توسعه یافته
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
reborn
U
تغییر حالت روحانی یافته
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
structured flowchart
U
نمودار گردش کار ساخت یافته
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
substantiative
U
بادلیل اثبات شده تجسم یافته
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
airborne
U
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
abended
U
خاتمه یافته بطور غیر عادی
after image
یک کپی از داده که تغییر یافته است.
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
new born
U
زاییده شده تازه تولد یافته
newton
U
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com