Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
young helmholtz theory
U
نظریه یانگ- هلمهولتس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .
U
گلویش پیش دخترک گیر کرده
with young
U
ابستن
with young
U
حامله
Young and old.
U
کوچک وبزرگ (همه و همگی )
young
U
جوان
young and old
U
پیر و جوان
young
U
تازه
young
U
برنا
young
U
نوباوه نورسته
young
U
نوین
young population
U
جمعیت جوان
young smith
U
پسر مستراسمیت
young turk
U
افسر جوان افراطی
young's modulus
U
ضریب یانگ
young's modulus
U
مدول یانگ
He is not young anymore.
U
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
young lady
U
دوستدختر
young persons
U
نوجوان
young persons
U
جوان
young people
U
دخترها و پسرهایی که بسن ازدواج رسیده اند
young smith
U
اسمیت جوان
the night is yet young
U
تازه سرشب است
to die young
U
جوان مردن
young man
U
دوستپسر
young days
U
جوانی
young's modulus
U
مدول الاستیسیته
young ice
U
یخ تازه بسته
young ice
U
یخ نازک
young people
U
جوانان
have an old head on young shoulders
<idiom>
U
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
Spare when you are young, and spend when you are old.
<proverb>
U
در جوانى پس انداز کن تا در پیرى خرج کنى (براى دگر روز چیزى بنه).
She doesnt like that young man.
U
از آن جوان خوشش نمی آید
The night is stI'll young.
U
تازه اول شب است
Your sister is very young for her age .
U
خواهرت ماشاالله خوب مانده
pope young round
U
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
There is no fault in young men having desires.
<proverb>
U
آرزو به جوانان عیب نیست .
To sThe night is stI'll young .
U
تازه سرشب است
The blow made me giddy young girl .
U
دختر گیج وسر بهوایی است
In the nature of things, young people often rebel against their parents.
U
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
theory of value
U
نظریه ارزش
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
value theory
U
نظریه ارزش
in theory
U
درعلم نظری
in theory
U
د رعالم فرض
theory
U
نگرش
theory
U
فرضیه
theory
U
نظریه
theory
U
تئوری
theory
U
نگره فرضیه
theory
U
تحقیقات نظری
theory
U
فرض علمی
theory
U
اصول نظری
theory
U
اصل کلی
theory
U
فرضیه علمی تعلیم
So much for theory!
<idiom>
U
به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
theory
U
علم نظری
theory
U
مباحث ریاصیاتی محض
theory of accumulation
U
نظریه انباشته
queuing theory
U
نظریه صف
recapitulation theory
U
نظریه بازپیدایی
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
representation theory
U
نظریه نمایش
quantum theory
U
مکانیک کوانتومی
[فیزیک]
sampling theory
U
نظریه نمونه گیری
switching theory
U
تئوری سوئیچینگ
switch theory
U
نظریه راه گزینی
social theory
U
نظریه اجتماعی
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
price theory
U
نظریه قیمت
price theory
U
اقتصاد خرد
probability theory
U
نظریه احتمالات
probability theory
U
نظریه احتمال
tetrachromatic theory
U
نظریه چهاررنگی
quantum theory
U
تئوری کوانتوم
quantum theory
U
نظریه کوانتومی
queing theory
U
نظریه صف
queuing theory
U
نظریه صف بندی
poisson theory
U
تئوری پویسن
theory of epigensis
U
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
theory of fault
U
تئوری تقصیر
underconsumption theory of
U
cycle business
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
valence theory
U
نظریه والانسی
viscoelastic theory
U
نظریه ویسکوالاستیک
Order theory
U
ترتیب جزئی
[ریاضی]
Group theory
U
نظریه گروه ها
[ریاضی]
underconsumption theory
U
نظریه مصرف ناکافی
two factor theory
U
نظریه دو عاملی
trireceptor theory
U
نظریه سه گیرندهای
theory of numbers
U
نظریه اعداد
theory of preformation
U
فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
theory of rent
U
نظریه اجاره
theory of saving
U
نظریه پس انداز
theory of saving
U
نظریه مربوط به پس انداز
three component theory
U
نظریه سه مولفهای
transformational theory
U
نظریه تطور
trichromatic theory
U
نظریه سه رنگی
set theory
U
نظریه مجموعه ها
[ریاضی]
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
continuity theory
U
نظریه پیوستگی
innovation theory
U
این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
innovation theory
U
نظریه نواوری
information theory
U
نظریه اطلاعات
information theory
U
نظریه خبر
information theory
U
نظریه اگاهی
hartree theory
U
نظریه هارتری
group theory
U
نظریه گروهی
kinetic theory
U
فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
kinetic theory
U
نظریه جنبشی
communication theory
U
نظریه ارتباط
learning theory
U
نظریه یادگیری
labor theory of value
U
تئوری ارزش کار
set theory
U
نظریه مجموعه ها
communication theory
U
تئوری مخابرات
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
labor theory of value
U
نظریه ارزش کار
consumption theory
U
نظریه مصرف
group theory
U
نظریه گروهها
graph theory
U
تئوری گراف
decision theory
U
نظریه تصمیم گیری
field theory
U
نظریه میدانی
facet theory
U
نظریه رویه ها
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
equilibrium theory
U
نظریه تعادل
economic theory
U
نظریه اقتصادی
electomagnetic theory
U
نظریه الکترومغناطیسی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونها
field theory
U
تئوری میدان ها
fuzzy theory
U
نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
graph theory
U
نظریه گرافها
decision theory
U
تئوری تصمیم
general theory
U
نظریه عمومی
game theory
U
تئوری بازی
game theory
U
نظریه بازی
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory
U
نظریه بازیها
electron theory
U
تئوری الکترونی
communication theory
U
نظریه ارتباطات
plutonic theory
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
logic theory
U
نظریه منطقی
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
automata theory
U
نظریه ماشینها
emission theory
U
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
atomic theory
U
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
molecular theory
U
نظریه مولکولی
field theory
U
نظریه اساسی میدان
set theory
U
تئوری مجموعه ها
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
network theory
U
نظریه شبکه
noncontinuity theory
U
نظریه ناپیوستگی
one factor theory
U
نظریه یک عاملی
perturbation theory
U
نظریه اختلال
theory of law
U
فلسفه حقوق
location theory
U
نظریه تعیین محل استقرار صنعت
location theory
U
نظریه تعیین مکان
cloaca theory
U
اعتقاد به مقعدزایی
classical theory
U
نظریه کلاسیک
theory of numbers
U
نظریه اعداد
[ریاضی]
capital theory
U
نظریه سرمایه
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
balance theory
U
نظریه توازن
local theory
U
نظریه اختصاصی
Intersection
[set theory]
U
اشتراک
[مجموعه]
[ریاضی]
dust cloud theory
U
نظریه غباری
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
baeyer strain theory
U
نظریه کرنش- کشیدگی بایر
analytic number theory
U
نظریه تحلیلی اعداد
[ریاضی]
big bang theory
U
دب اکبر
bargaining theory of wages
U
نظریه چانه زنی مزدها
benefit theory of taxation
U
نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
union
[set theory]
U
اجتماع
[مجموعه]
[ریاضی]
A comparison of theory and practice.
U
مقایسه ای از نظری و عمل.
density wave theory
U
نظریه موج چگالی
affective arousal theory
U
نظریه برانگیختگی عاطفی
big bang theory
U
خرس بزرگ
bard cannon theory
U
نظریه بارد- کنون
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
material theory of heat
U
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
tangent modules theory
U
تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
symptom substitution theory
U
نظریه جانشینی نشانه ها
liquidity preference theory
U
نظریه رجحان نقدینگی
liquidity preference theory
U
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
surplus energy theory
U
نظریه انرژی مازاد
quantum theory of valence
U
نظریه کوانتومی والانس
subsistence theory of wages
U
به قانون مفرغ مزدها نیزمعروف است
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
statistical learning theory
U
نظریه اماری یادگیری
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
ring strain theory
U
نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
malthusian theory of population
U
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
marginal productivity theory of
U
distribution
relativistic quantum theory
U
نظریه کوانتومی نسبیتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com