English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
yarn clip U گیرهنخبافندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yarn U نخ تابیده
yarn U نخ
yarn U رشته طناب
yarn U رشته
yarn U افسانه پردازی کردن
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
yarn U نخ با فندگی
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
to spin a yarn <idiom> U [یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
ends yarn U نخ های تار
yarn rod U میلهنخبافندگی
yarn guide U هادینخبافندگی
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
yarn feeder U نگهدارندهنخ
yarn dye U نخ پارچه بافی را رنگ کردن
cotton yarn U نخ پنبه
cotton yarn U نخ
spun yarn U نخ تابیده
finish yarn U نوار پایان مسابقه
pitch a yarn U قصه گفتن
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
crewel yarn U نخ قلابدوزی
tapestry yarn U نخ چهارلای پشمی
woolen yarn U نخ پشمی
spun yarn U نخ تابدار و ریسیده شده
worsted yarn U نخ پتو
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
worsted yarn U نخ پشمی [نخ پشمی شانه شده مرتب]
yarn count U نمره نخ
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
crimped yarn U نخ فری و مجعد
worsted yarn U نخ فاستونی
rope yarn sunday U بعد از فهرروز تعطیل
rope yarn sunday U بعد از فهر ازاد
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
yarn tension unit U قسمتکششنخبافندگی
multi-ply yarn U نخ چند لا
clip-on <adj.> U گیره دار [چیزی با گیره برای بستن]
clip-on U متصلبهم
clip U بغل گرفتن
clip U برش
clip U خشاب
clip U دستگیره
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip U مفصل کابل
clip U ترمینال باطری بست
clip U لوله
clip U انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip U شانه فشنگ
clip U بست
clip U موزنی
clip U پشم چینی کوتاه کردن
clip U شانه فشنگ گیره کاغذ
clip U گیره یاپنس چیدن
clip U محکم گرفتن
clip U گیره
clip U بست مخصوص کابل و سیم
clip U قلاب نوار
bulldog clip U گیرهورق
cable clip U پل کابل
crocodile clip U گیره تمساح
clip joint <idiom> U شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
fuse clip U گیره فیوز
clip angle U نبشی قوسی
clip art U هنر ارایش
paper clip U گیرهی کاغذ
clip laten U خشاب گیر
to clip one's wings U کسیرابستن هزینه کسی رامحدودکردن بال کسیراچیدن
to clip one's wings U دست
test clip U گیره ازمایش
fahnestock clip U گیره فنری
grid clip U گیره
pipe clip U گیره لوله
grid clip U ترمینال شبکه
join clip U گیره اتصال
brace clip U سگکبندشلوار
branch clip U گوشیپزشکی
clip earrings U گوشوارهگیرهدار
clip ejector U شانه پران
clip ejector U خشاب پران
clip laten U شانه گیر
wave clip U گیرهفر
grid clip U اتصال شبکه
alligator clip U انبر سوسماری
toe clip U کلیپپا
stage clip U سطحنمایش
hair clip U گلسر
water bottle clip U گیرهنگهدارندهغمغمه
tube retention clip U گیرهنگهدارندهلوله
hard clip area U حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
soft clip area U محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com