English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topsy-turvy world [upside-down world] U جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
the Classical World [the Ancient World] U جهان باستانی [تاریخ]
organization U ترتیب
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization U سازمان
organization U تشکیلات
organization U سازمان بندی
organization U تشکیلات سازماندهی
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization U یکان قسمت
self organization U سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
task organization U سازمان رزمی
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
task organization U سازمان برای رزم
economic organization U سازمان اقتصادی
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organization control U کنترل سازمانی
data organization U سازمان داده ها
table of organization U جدول سازمان
organization scheme U نمودار سازمانی
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
sensory organization U سازمان حسی
coliform organization U کلی باسیل
file organization U سازمان پرونده
charity organization U سازمان خیریه
social organization U سازمان اجتماعی
planning organization U سازمان برنامه
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
organization chart U نمودار سازمانی
labor organization U سازمان کارگری
file organization U سازمان فایل
visual organization U سازمان دیداری
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
organization chart U لوحه سازمان
organization chart U نمودارسازمان یکان
to be out of health U ناخوش بودن
health U تندرستی
health U بهبودی
health U سلامت مزاج
health U بهداشت
to keep one's health U موافب بهداشت خود بودن
had health U علت مزاج
had health U ناخوشی
health U حال
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
food and agricultural organization U از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
data set organization U سازماندهی مجموعه داده ها
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
central treaty organization U انگلستان
united nations organization U سازمان ملل متحد
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
my health is tolerable U حالم بد نیست
my health is tolerable U بدنیستم
health food U خوراک بهداشتی
Health Service U سرویسسلامتی
mental health U سلامت روانی
mental health U بهداشت روانی
pick up health U بهبود یافتن
public health U بهداشت همگانی
health food U غذای سالم
health foods U خوراک بهداشتی
health foods U غذای سالم
health centre U مرکز سلامتی
in roaring health U تن درست وفربه
improvement in health U افاقه
to establish one's health U تقویت مزاج کردن
To ask after someone [someones health] حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
She always ignores her health. U هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
to restorative to health U شفا دادن
to restorative to health U بهبود دادن
restore to health U شفا دادن
restore to health U بهبود دادن
to drink any ones health U بسلامتی کسی نوشیدن
Watch your health! U مواظب سلامتی خودت باش!
the p health of old men U تندرستی ناپایدارپیران
the p health of old men U صحت چندروزه پیران
vigorous health U بنیه خوب
vigorous health U مزاج قوی
The health authorities . U مقامات اداره بهداشت
Be carful of your health . U متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
social health U بهداشت اجتماعی
ill health U ناتندرستی
weak in health <adj.> U سست و کاهل
good health U تندرستی
good health U صحت مزاج
health certificate U گواهی بهداشت
health clinic U درمانگاه
health clinic U کلی نیک پزشکی
health giving U صحت بخش
health care U ارگانبهداریوتندرستی
weak in health <adj.> U کسل
ill health U ناخوشی
Health physics U فیزیک بهداشت
Health physics U فیزیک محافظت از پرتو
Health physics U بهداشت پرتوی
certificate of health U گواهی بهداشت
health impairing U مضر برای سلامتی
health insurance U بیمه بهداشتی
health policy U سیاست بهداشتی
health services U خدمات بهداشتی
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
health nursing U پرستاری
health nursing U تخصص پرستاری
health nurse U پرستار ارتشی
health nurse U نرس ارتشی
health insurance U بیمه تندرستی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
health insurance U بیمه بهداشت
bill of health U گواهی بهداشت
bill of health U گواهی تندرستی
bill of health U گواهی صحت مزاج
Organization of Petroleum Exporting Countries U سازمانصادرکنندگاننفتخام
North Atlantic Treaty Organization U ناتو
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
to re establish ons's health U تقویت مزاج کردن
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
in a good state of health U تندرست
in a good state of health U سالم
public health pepartment U اداره بهداری
To conserve ones health(energy ) U سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
Nothing can.compensate for the loss ones health. U هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
Exercize is good for the health. U ورزش برای سلامتی خوب است
In good condition (health). U سالم وبی عیب
National Health Service U سیستمتفمینسلامتعمومی
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization U مان در بانکوک است
Green tea is esteemed for its health-giving properties. U ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
in a world of one's own <idiom> U مشکل عمیق داشتن
Third World U جهان سوم
not for the world <idiom> U دراعضای هیچ پولی
this world of ours U این جهان ما
to the world U پاک
the whole world U تمام دنیا
out of this world <idiom> U شگفت انگیز
to the world U بکلی
to world one's way U کرم واره راه خود را بازکردن
world U گیتی
world U عالم روزگار
i take your world for it U قول شما را سند میدانم
world U کیهان
world U میدهد
world came that U خبر رسید که
world old U بسیارقدیمی یاکهنه
for all the world <idiom> U بهر قیمتی
world U جهان
for the world <idiom> U تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی
upon my world U بشرافتم سوگند
world U دنیا
in one world U خلاصه
for all the world U عینا`
first world U استرالیا زلاندنو وژاپن
he knows the world U جهاندیده است
first world U امریکای شمالی
first world U واقع دراروپای غربی
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
first world U جهان اول
second world U جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
out in the world U در دنیای آزاد
see the world <idiom> U جهانگردی کردن
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
for all the world U به عینه
for all the world U بی کم و زیاد
in one world U خلاصه اینکه مختصرا
i take you at your world U قول شما را سند قرار میدهم
to come up in the world U پیش رفتن [در زندگی یا شغل]
to come up in the world U پیش قدم شدن [در زندگی یا شغل]
old world U دنیای قدیم
he knows the world U ازموده است
to come up in the world U موفق شدن [در زندگی یا شغل]
for all the world like U کاملا` شبیه
all the world over U در سراسر جهان
the whole world U همه دنیا تمامی جهان
the old world U نیم کره شرقی
the old world U جهان کهنه
the old world U بر قدیم
the next world U عقبی
the next world U عالم اینده
the next world U جهان اینده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com