Perdic | within reach of gunshot | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 47 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	within reach of gunshot U	کوشش کردن برای رسیدن به چیزی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	gunshot U	تیر اندازی
	gunshot U	گلوله
	gunshot U	تیر
	gunshot U	زخم گلوله
	gunshot U	تیر رس
	out of gunshot U	بیرون ازتیر رس یامیدان تیر
	gunshot wound U	زخم تیر
	gunshot wound U	زخم گلوله
	to reach down U	سوی پائین دراز کردن
	reach U	بسنده بودن
	to reach down U	پایین اوردن
	reach U	کافی بودن
	reach U	کفایت کردن
	reach U	دراز کردن دست
	reach U	ناحیه
	reach U	میدان
	reach U	وسعت حدود
	reach U	رسیدن به
	reach U	نائل شدن به کشش
	reach U	حصول
	reach U	رسایی
	reach U	برد
	reach U	رسیدن
	reach U	هدف
	reach U	استطاعت
	reach U	بس بودن
	reach U	توانایی
	reach U	دسترسی
	reach U	دسترس
	to reach a place U	بجایی رسیدن
	reach an agreement U	به توافق رسیدن
	beam reach U	پرتورسائی
	to reach for knowledge U	برای یافتن
	as far as the eye can reach U	تا چشم کار میکند
	broad reach U	حصولپهناور
	close reach U	نزدیکبهنقطهپایان
	I cant reach the shelf . U	دستم به قفسه نمی رسد
	To reach ones destination. U	بمقصد رسیدن
	I cannot reach the shelf. U	قدم به قفسه نمی رسد
	reach rod U	اهرم کنترل از راه دور
	to reach for knowledge U	دانش کوشیدن
	reach out with an olive branch U	[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
	Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U	روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
	to reach an amicable settlement U	دستیافتن به حل و فصل دوستانه [حقوق]
	reach out with an olive branch <idiom> U	[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
	A load askew does not reach its destination . <proverb> U	بار کج به منزل نمى رسد .

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy