English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wicket gate U دهانهدریچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
wicket U دروازه کوچک
wicket U میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wicket U دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wicket U چوگان
wicket U دریچه حلقه
wicket U در
wicket-keepers U دروازهبان
wicket-keeper U عقبدار
sticky wicket U زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
leg before wicket U حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
wicket-keepers U عقبدار
wicket-keeper U دروازهبان
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
not gate U دریچه نقیض
and gate U دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate U مدار AND
and gate U دریچه و
gate U مدخل
gate U سوزن اتصال به یک FET
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
Gate U ورودی به باند
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
or gate U دریچه یا
saw gate U چارچوب اره
not gate U دریچه نا
not and gate U دریچه نا- و
nor gate U دریچه نایا
take out gate U دریچه ابگیر ابیاری
nor gate U دریچه نقیض یا
or gate U دریچه OR
down gate U راهگاه پایین دست
not or gate U دریچه نا- یا
gate U دروازه
gate U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate U دروازه شروع اسکی
gate U دریچه
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate U فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate U وسایل ورود ورودیه
gate U مدخل دریجه سد
gate U در بزرگ
gate U گیت
gate U راه تغذیه لشعلث
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate U زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
nonequality gate U دریچه نابرابری
sluice gate U دریچه
sluice gate U اب بند
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate U دروازه منطقی
majority gate U دریجه اکثریت
lich-gate U راهرو سرپوشیده
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
nand gate U دریچه نقیض و
nand gate U دریچه ناو
pouring gate U دریچه ریزش
pouring gate U تغذیه قالب
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
ring gate U دهانهحلقوی
spillway gate U درخروجآبسطحسد
xor gate U دریچه یای ضمنی
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
threshold gate U دریچه استانهای
upper gate U دروازهبالایی
lower gate U دروازهپائینی
gate money U پولبلیطورودیه
tainter gate U دریچه قطائی
starting gate U دروازه شروع
sluice gate U ابگیره
tainter gate U دریچه لولادار
roller gate U دریچه غلطان
railroad gate U درب ورودی راه اهن
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
gate-leg U پایهدروازهایشکل
discharge gate U دریچه تخلیه
cow gate U چراگاه گاو
complement gate U دریچه متمم ساز
flood gate U ابگیره
flood gate U بندسیلگیر
flood gate U سد دریچهای
color gate U دریچه پیام رنگی
gate crasher U میهمان ناخوانده
gate electrode U الکترود دریچهای
gate hanger U التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
exclusive or gate U دریچه یای انحصاری
exjunction gate U دریچه یای انحصاری
elementary gate U دریچه مقدماتی
gate keeper U دروازه بان
elementary gate U دریچه ابتدایی
equal gate U دریچه برابری
equality gate U برابر سازی
equivalence gate U دریچه هم ارزی
equivalence gate U دریچه معادل
exclusive nor gate U دریچه نقیض یای انحصاری
gate leaf U بدنه دریچه سد
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
head gate U دریچه فوقانی کانال
head gate U دریچه بالادست سد
inclusive or gate U دریچه یای شامل
flap gate U دریچه یک طرفه
burst gate U لامپ پیام گذار
indicator gate U دریچه شاخص
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
bifurcation gate U دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
gate valve U شیر کشویی
check gate U دریچه تنظیم
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition U شیر فلکه تبدیل
gate tube U لامپ دریچهای
gate valve U شیر قطع جریان
caterpillar gate U دریچه چرخ زنجیری
gate vessel U شناور درب حوض تعمیرات ناو
lich gate U راهرو
master gate valve U مدخلدریچهاصلی
The crowd was pressing against the gate . U جمعیت به درورودی فشار می دادند
mitre gate recess U دریچهتنفسشمار
gate-leg table U میزپایهدروازهای
jet flow gate U دریچه با سرلوله
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
gate chamber wall U جایگاه حرکت دریچه
jet flow gate U فشاراین دریچه زیاداست
fixed wheel gate U دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed roller gate U دریچه چرخ قرقرهای ثابت
gate operating ring U حلقهورودیعملکننده
bear tape shutter gate U دریچه شیروانی شکل
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> U خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
memory controller gate array U ارایه درگاه کنترل حافظه
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com