English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wards U نگهبان
wards U سلول زندان
wards U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
wards U نگهداری کردن توجه کردن
wards U بخش
wards U اطاق جدا
wards U دهلیز
wards U حیاط محوطه زندان
wards U محوطه
wards U تولیت
wards U مولی علیه
wards U محجور حفافت بخش
wards U ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in wards U امعا
in wards U احشا
in wards U شکمبه و روده واردات
in wards U کالای رسیده
in wards U دل وروده
from the date on wards U از این تاریخ به بعد
south wards U بطرف جنوب متمایل بجنوب
south wards U بسوی جنوب
stern wards U بطرف عقب کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com