English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
war plan U طرح جنگی
war plan U نقشه جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plan U برنامه
plan U طرح
plan U نقشه
plan U تدبیر اندیشه
plan U خیال
plan U نقشه کشیدن طرح ریختن
plan U طرح ریزی کردن
plan U طرح کردن
plan U پیش بینی کردن
plan U نقشه کف
plan U نقشه مسطحه برنگاره
plan U هامن
plan U پلان
plan U برنامه ریزی کردن
plan U طرح کشیدن یا ریختن
plan U طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
plan U تدبیر
plan U زبان برنامه نویسی سطح پایین
master plan U نقشه کلیات
master plan U نقشه مجموعه
ground plan U نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan U شالوده
ground plan U طرح اساسی
ground plan U نقشه مسطحه
ground plan U برنگاره
air fire plan U طرح اتش هوایی
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
approval of plan U تصویب نقشه
artillery fire plan U طرح اتش توپخانه
barrier plan U طرح موانع
cargo plan U طرح بارگیری ناو
class improvement plan U طرح توسعه ناو
class improvement plan U طرح بهبودناو
collection plan U طرح جمع اوری اخبار
collection plan U طرح جمع اوری
colombo plan U طرح کلمبو
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
contingency plan U طرح احتمالی
coordinated fire plan U طرح اتش هم اهنگ شده
deck plan U صفحه پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
detailed plan U برنامه تفصیلی
development plan U برنامه توسعه
development plan U طرح گسترش
development plan U طرح ارایش زمین
disaster recovery plan U طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
documented plan figures U ارقام مستند برنامه
draft plan U پیش نویس برنامه
economic plan U برنامه اقتصادی
entry plan U طرح ورود به بندر
entry plan U طرح دخول به سر پل
europen plan U نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
financial plan U برنامه مالی
fire plan U طرح اتش
fire plan U طرح اتش توپخانه
flight plan U طرح یا نقشه پروازهواپیماها
floor plan U نقشه اشکوب
frequency plan U طرح فرکانس
game plan U استراتژی بازی
general plan U نقشه کلی
general plan U نقشه عمومی
he thought out a plan U تدبیری اندیشید
he thought out a plan U فکری بنظرش رسید
illumination plan U طرح روشن کردن منطقه نبرد
illumination plan U طرح روشنایی منطقه
installation plan U نقشه ی نصب
installment plan U خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
interim plan U برنامههای موقت
investment plan U برنامه سرمایه گذاری
it was no part of my plan U ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
it was no part of my plan U کی جزو نقشه من بود
key plan U نقشه راهنما
lesson plan U طرح درس
loading plan U طرح بارگیری خودرو
marshall plan U طرح مارشال
marshall plan U برنامه مارشال
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
national plan U برنامه ملی
negative tax plan U برنامه مالیات منفی
negative tax plan U طرح مالیات منفی
ordnance plan U طرح تهیه جنگ افزار ومهمات
ordnance plan U طرح اردنانس
outline plan U طرح مبنا
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
part plan U نقشه جزیی
partial plan U برنامه جزئی
perspective plan U برنامه بلند مدت
prospective plan U برنامه بلند مدت
plan frame U چارچوب برنامه
plan implementation U اجرای برنامه
plan implementation U عملی کردن برنامه
plan of action U طرح عملیات
plan of campaign U طرح پیکار
plan of maneuver U طرح مانور
plan of the day U برنامه روزانه ناو
Other Matches
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
E-plan U [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
the better plan is to U بهتر این است که .....
K-plan U [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
prestowage plan U طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
plan view U نقشه کف
pursuance of a plan U اجرای نقشه یا طرحی
plan view U نمای بالا
plan view U دید از بالا
project plan U طرح پروژه
pursuance of a plan U تعقیب اندیشه یا نقشهای
rolling plan U برنامه غلتان
secondary plan U طرح ثانوی
sheer plan U نقشه ساختمانی ناو
site plan U نقشه جایگاه
site plan U نقشه محل
sliding plan U برنامه لغزان
plan targets U اهداف برنامه
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
stowage plan U طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
strategic plan U طرح جنگ
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
to foil a plan U نقش بر آب کردن نقشه ای
to foil a plan U عقیم گذاردن نقشه ای
to foil a plan U خنثی کردن نقشه ای
block-plan U نقشه اولیه ساختمان
butterfly plan U طرح پروانه ای
centralized plan U پلان مرکزی
ground-plan U [نقشه همتراز با زمین]
layaway plan <idiom> U قرض راکم کم پرداختن
The plan landed . U هواپیما بزمین نشست
strategic plan U نقشه جنگ
tactical plan U طرح عملیات تاکتیکی
tactical plan U طرح عملیات نظامی
tentative plan U طرح ازمایشی
test plan U طرح ازمایش
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building U عمارتی راطرح ریزی کردن
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
to suggest a plan U طرحی راپیشنهادکردن
working plan U نقشه اجرا راهنمای کار
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
prestowage plan U طرح باربندی کالاها
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
open-plan coach U طرحبازوگن
The plan is now in action ( underway ) . U طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
to buy something on the installment plan [system] U چیزی را قسطی خریدن
His plan miscarried . He missed the target U تیرش بخطا رفت
on the installment plan [American English] U به اقساط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com