Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
volume table of constants
U
فهرست راهنما
volume table of constants
U
جدول برچسب محتویات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table .
U
با مشت کوبیدن روی میز
constants
U
دادهای که مقدارش ثابت است
constants
U
عدد ثابت
constants
U
ثابت
constants
U
دائمی
constants
U
وفادار
constants
U
باثبات استوار
constants
U
ثابت قدم
constants
U
پایدار
constants
U
مداوم
constants
U
ثابت دایمی
constants
U
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants
U
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constants
U
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constants
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
constants
U
پایا
constants
U
همیشگی
constants
U
مقدار ثابت
constants
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
radiation constants
U
ثابتهای تابش
method of constants
U
روش محرکهای ثابت
astronomical constants
U
ثابتهای نجومی
volume
U
حجم
[ریاضی]
volume
U
برچسب
volume
U
مجلد
volume
U
فرفیت
volume
U
جلد
volume
U
قدرت دستگاه مخابراتی
volume
U
تعداد میزان
volume
U
مقدار
volume
U
گشایش
volume
U
جلدکتاب
volume
U
بلندی صدا
volume
U
میزان
volume
U
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
on/off/volume
U
مفتوحنخها
volume
U
دیسک یا نوار یا وسیله ذخیره سازی
volume
U
نام انتساب شده به دیسک یا نوار مشخص
volume
U
درجه صدا جلد
volume
U
بصورت مجلد دراوردن
volume
U
دفتر
volume
U
حجم
volume
U
برزگ شدن
volume
U
کتاب برحجم افزودن
volume
U
توده
excluded volume
U
حجم مستثنی
employment volume
U
حجم اشتغال
volume of money
U
حجم پول
volume label
U
برچسب دیسک
volume control
U
پیچ صدا
volume control
U
کنترل شدت صوت
volume discont
U
تخفیف مقداری
volume of fire
U
حجم اتش
volume of import
U
حجم واردات
flood volume
U
حجم سیل
volume of trade
U
حجم بازرگانی
dead volume
U
حجم مرده
volume of transactions
U
حجم مبادلات
volume percent
U
درصد حجمی
multifile volume
U
حجم چند فایلی
volume reverberation
U
پخش صوت در اب به طوریکجا
equipotential volume
U
حجم هم پتانسیل
volume unit
U
واحد بلندی صدا
volume of export
U
حجم صادرات
free volume
U
حجم ازاد
absolute volume
U
حجم مطلق
volume discont
U
تخفیف خریدعمده
volume discount
U
تخفیف
an odd volume
U
جلد تکی یا متفرقه
volume discount
U
مقدار
volume expander
U
صوت گستر
volume expander
U
منبسط کننده دینامیکی
weight by volume
U
وزن حجمی
clearance volume
U
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
volume fraction
U
کسر حجمی
volume label
U
برچسب حجم
end of volume
U
انتهای جلد
tonal volume
U
بلندی صوت
mole volume
U
حجم مولی
retention volume
U
حجم بازداری
swept volume
U
حجم سیلندر
molecular volume
U
حجم مولکولی
multifile volume
U
حجم چند پروندهای
specific volume
U
حجم ویژه
partial volume
U
حجم جزیی
traffic volume
U
بار شد و امد
traffic volume
U
حجم امد و شد
proper volume
U
ویژه حجم
volume readout
U
حجمنمایشدادهشده
residual volume
U
حجم باقیمانده
volume of sound
U
شدت صوت
tidal volume
U
حجم جاری
the volume that preceded
U
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
molar volume
U
حجم مولی
the volume that preceded
U
جلد پیش
volume compressor
U
محدودکننده دینامیکی
volume of production
U
حجم تولید
volume of sales
U
حجم فروش
volume charge
U
بار حجمی
volume of sales
U
حجم معاملات
volume capacity
U
فرفیت
volume capacity
U
گنجایش
volume adjustment
U
تنظیم شدت صوت
void volume
U
حجم خالی
volume of sales
U
گردش معاملات
molal volume
U
حجم مولی
volume of sales
U
مقدار فروش
sound volume amplifier
U
تقویت کننده شدت صوت
receiver volume control
U
کنترلصدایدریافتی
ringing volume control
U
کنترلصدایرنگ
density of volume charge
U
چگالی بار حجمی
automatic volume control
U
نافم خودکار صدا
volume of bank credit
U
حجم اعتبارات بانکی
partial molar volume
U
حجم جزیی مولی
volume change of concrete
U
تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
automatic volume expansion
U
گسترش خودکار صدا
receiver output volume
U
شدت صوت گیرنده
gram molecular volume
U
حجم مولکول- گرم
the f. of a table
U
باید
the f. of a table
U
بطوریکه
look up table
U
جدول مراجعهای
get table
U
دست یافتنی
table look up
U
جستجوی جدول
get table
U
بدست اوردنی
table look up
U
مراجعه به جدول
table
U
جدول
table
U
خوان
under the table
<idiom>
U
زیرمیزی
table
U
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table
U
لوح جدول
Could we have a table outside?
U
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
table
U
فهرست
table
U
به صورت جدول دراوردن
table
U
از دستور خارج کردن
table
U
روی میز گذاشتن
table
U
در فهرست نوشتن
table
U
کوهمیز
table
U
طرح کردن
table
U
میزبازی
table
U
تو گذاردن
table
U
میز
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
two way table
U
جدول دو سویی
table
U
معوق گذاردن
inner table
U
میزداخلی
table
U
سفره
table
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table saw
U
تابلونمایشگر
table
U
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
U
مطرح کردن
table
U
لیست
table
U
به جدولی انتقال دادن
table
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
transfer table
U
میز انتقال
trivet table
U
میز سه پایه
time table
U
جدول زمانی
time table
U
جدول زمان بندی
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
training table
U
میز ناهارخوری در اردو
to lay on the table
U
بوقت دیگر موکول کردن
to rap on the table
U
دست یا چیز دیگری روی زمین
tide table
U
جگول جزر و مد
table of equipment
U
جدول ساز و برگ
table of distribution
U
جدول تقسیم اماد
table of distribution
U
جدول توزیع
table of authorities
U
جدول اولیا امور
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
type table
U
نوع جدول تیر
table linen
U
رومیزی
table linen
U
دستمال سفره
table land
U
زمین هموار
table of organization
U
جدول سازمان
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table point
U
جدول امتیازها
tide table
U
جدول کشند
turn table
U
میز سمت
tide table
U
نمودار جزر ومد یاکشند
tier table
U
میز کوچک
table instrument
U
وسیله رومیزی
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
table spoonful
U
قاشق سوپخوری
table spoon
U
قاشق سوپ خوری
table set
U
دستگاه میزی
table set
U
وسیله رومیزی
table lamp
U
لامپ استاندارد
feed table
U
صفحهعلوفه
pin-table
U
صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
table manners
U
روشغذاخوردنفردی
trestle table
U
میز سهپایه
Lift up the table.
U
سرمیز رابلند کن
wait table
<idiom>
U
سرو کردن غذا
Could we have a table on the terrace?
U
آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
Could we have a table by the window?
U
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table in the corner?
U
آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
truth table
U
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com