English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
virtual machine U ماشین مجازی
virtual machine U دستگاه مجازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virtual U واقعی
virtual U آدرس مربوط به فضای ذخیره سازی مجازی
virtual U و مقصد.
virtual U برای مدت فراخوانی
virtual U شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
virtual U که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
virtual U معنوی
virtual U موجود بالقوه تقدیری
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
virtual U بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
virtual U تصویر کامل ذخیره شده در حافظه بجای اینکه بخشی از آن که نمایش داده شده است
virtual U حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
virtual U مجازی
virtual U مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
virtual U ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
virtual entropy U انتروپی مجازی
virtual reality U واقعیتخیالی
virtual quantum U کوانتوم مجازی
virtual address U نشانی مجازی
virtual address آدرس مجازی
virtual image U تصویر مجازی
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
virtual temperature U دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
virtual table U جدول مجازی
virtual stress U تنش مجازی
virtual storage U حافظه مجازی
virtual storage U انباره مجازی
virtual particle U ذره مجازی
virtual memory U حافظه مجازی
virtual inertia U قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
virtual mass U مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
virtual cathode U کاتد مجازی
virtual gravity U شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
virtual computer U کامپیوتر مجازی
virtual focus U کانون مجازی
virtual work method U روش کار مجازی
the virtual work method U روش اصل مجازی کار
virtual storage access method U روش دستیابی انباره مجازی
virtual storage operating system U سیستم عامل حافظه مجازی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
two way machine U ماشین دو راهه
machine U دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine sensible U قابل درک توسط کامپیوتر
machine U دستگاه
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine U عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine U بیت اجرا میشود
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
machine U شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U تراشکاری کردن صیقل کردن
machine U شیارانداختن روی فلز
machine U براده برداشتن
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine U فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine U بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine U تراشیدن ماشین
machine U ماشین
machine U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine U تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
punching machine U دستگاه پانچ
punching machine U دستگاه منگنه
reeling machine U ماشین نخ پیچی
punching machine U ماشین سوراخکن
molding machine U دستگاه قالب گیری
reaping machine U ماشین درو
reeling machine U چرخک
scouring machine U ماشین سمباده
scouring machine U ماشین سایش
sanding machine U ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine U ماشین ماسه پاش
printer machine U دستگاه چاپ
printer machine U ماشین چاپ
planing machine U ماشین کندگی
milling machine U دستگاه فرز
milling machine U ماشین فرز
milling machine U ماشین تراش
milking machine U ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine word U کلمه ماشین
mowing machine U ماشین علف چینی
mowing machine U علف چین
multi way machine U دستگاه چند راهه
object machine U ماشین مقصود
mortising machine U دستگاه کام کنی
open machine U ماشین باز
planer machine U ماشین صفحه تراش
machine translation U ترجمه ماشینی
machine welding U جوشکاری ماشینی
machine cycle U چرخه ماشین
machine frame U چارچوب دستگاه
machine gunner U مسلسل چی
machine independent U مستقل از ماشین
machine instruction U دستورالعمل ماشین
machine intelligence U هوش ماشین
machine interupption U وقفه ماشین
machine language U زبان ماشین
machine foundation U پایه دستگاه
machine fault U نقص ماشین
fruit machine U جک پات
machine dependent U وابسته ماشین
machine dependent U وابسته به ماشین
machine designer U طراح ماشین
machine down time U زمان توقف ماشین
machine down time U زمان معطلی دستگاه
machine equipment U تجهیزات ماشین
machine fault U عیب ماشین
machine learning U فراگیری ماشین
machine readable U قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization U بازشناختی توسط ماشین
machine representation U نمایش ماشیی
machine ringing U زنگ ماشینی
machine run U رانش ماشین
machine run U اجرای ماشین
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
machine time U وقت ماشین
machine time U زمان ماشین کاری
machine readable U خواندنی توسط ماشین
machine number U عدد سرعت هواپیما
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine oil U روغن ماشین
machine operating U عملکرد ماشین
machine operator U کارگردان ماشین
machine operator U اپراتوردستگاه
machine operator U اپراتور ماشین
machine operator U متصدی ماشین
machine oriented U ماشین گرا
machine error U خطای ماشین
seaming machine U ماشین درزگیری
pleating machine U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
plaiting machine U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
plaiting machine U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
kidney machine U ماشینکمکیبرایافرادبیمار
rowing machine U ماشینپایی
machine hall U راهرویماشین
fuelling machine U ماشینسوخت
fax machine U فاکس
accept machine دستگاه پذیرنده
sub-machine guns U تیربار خودکار
dyeing machine U ماشین رنگرزی
freezing machine U فریزر [غذا و آشپزخانه]
fax (machine) U دستگاه فکس
facsimile (machine) U دستگاه فکس
drilling machine U دریل [ابزار]
boring machine U دریل [ابزار]
drilling machine U مته برقی [ابزار]
boring machine U مته برقی [ابزار]
drilling machine U دستگاه مته [ابزار]
boring machine U دستگاه مته [ابزار]
sweeper [machine] U ماشین خاکروب
sub-machine guns U مسلسل دستی
sub-machine gun U تیربار خودکار
sub-machine gun U تیربار دستی
talking machine U دستگاه ضبط صوت
talking machine U گرامافون
tabulating machine U جدول نویس
tabulating machine U جدول بند
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous machine U ماشین همگام
swaging machine U حلبی خمکن
sunchronous machine U ماشین سنکرون
spreading machine U مقسم بتن
spininning machine U ماشین یا دستگاه ریسندگی
sowing machine U بذر افشان
sowing machine U ماشین تخم کاری
snow machine U ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
smart machine U ماشین هوشیار
shaping machine U دستگاه صفحه تراش
sequential machine U ماشین ترتیبی
teaching machine U ماشین اموزش
teaching machine U ماشین تدریس
sub-machine gun U مسلسل دستی
pinball machine U ماشین ساچمه پران
pinball machine U ماشین پینبال
winnowing machine U ماشین باد افشانی
winding machine U دستگاه سیم پیچی
weighing machine U ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
sub-machine guns U تیربار دستی
two phase machine U ماشین دو فازه
turning machine U ماشین تراش
turing machine U مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
turing machine U ماشین تورینگ
transfer machine U دستگاه انتقال
threshing machine U ماشین خرمن کوبی
threshing machine U ماشین غله پوست کنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com