English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
video game machine U ماشین بازی تصویری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
video game U بازی دیدنی
video U ویدئو
video U تلویزیونی تلویزیون
video U تصویری
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video port U قسمتنمایش
video ram U RA بصری یا تصویری
TV/video button U ویدئو
video amplifier U فزون ساز ویدئو
TV/video button U دکمهتلوزیون
video conference U کنفرانسیکهافرادشرکتکنندهدرآنبهفواصلدورازهمحضوردارندوبااستفادهازتجهیزاتتصویریوشنیداریباهمدرارتباطهستند
video nasty U فیلمخشنیاترسناک
adjacent video U ویدئو مجاور
video carrier U حامل ویدئو
video detector U اشکارساز ویدئو
inverse video U تصویر وارون
video digitizer U دیجیتالی کننده تصویری
video disk U دسترسی مستقیم
video disk U دیسک ویدئویی
video disk U دیسک بصری دیسک تصویری
Video for Windows U مجموعه درایورهای نرم افزاری و امکانات ویندوز ماکروسافت . سافت ماکروسافت که به فایلهای با فرمت AVI امکان نمایش روی یک پنجره می دهند
video frequency U بسامد ویدئو
video amplifier U دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
video frequency U فرکانس ویدئو
video generator U مولد تصویر
video recorder U دستگاهضبطتصویر
still video camera U دوربیننمایشثابت
video amplifier U تقویت کننده تصویری
video monitor U مانیتور تصویری
video games U بازی دیدنی
rgb video U R
reverse video U ویدئوی معکوس
reverse video U صفحه نمایش معکوس
video transmission U ارسال ویدئویی
video terminal U ترمینال تصویری
video terminal U پایانه تصویری
video tape U نواردیداری و شنوایی
video tape U نوار سمعی و بصری
video signal U سیگنال ویدئویی
video signal U سیگنال یا علامت ویدئو
video signal U پیام ویدئو
video cassette U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes U نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
reverse video U کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
composite video U تصویر ترکیبی
composite video U سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
video monitor U مونیتوربصری
interactive video U سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
video adapter U وفق دهنده بصری
production video switcher U دکمهنمایشگرمحصولات
memory mapped video U نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
video connection panel U صفحهاتصالبهنمایشگر
asymmetric video compression U تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
asymmetric video compression U استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
video monitoring selector U انتخابگرصفحهنمایشویدئویی
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
video display unit U واحد نمایش تصویری
video cassette recorder U ضبطنوارویدئویی
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
auxiliary video switcher U دکمهنمایشکمکی
desktop video unit U مقدارصفحهنمایشرومیزی
still video film disc U سطحفلاپیدیسک
surveillance video recording U نگارش ویدئوی نظارتی
video switcher technician U تکنسینتعویضنمایشگر
video graphics array U ارایه نگاره سازی بصری
reproduction [of a recording] [audio, video] U پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
reproduction [of a recording] [audio, video] U بازنواخت
direct video storage tube U ثابت کننده تصویر
direct video storage tube U نگاهدارنده تصویر
digital video effects monitor U صفحهنمایشدیجیتالی
sound/video preview unit U واحدبهعقبزدنصدایویدئو
game and game U یکدست ویکدست
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
game keep U قرق چی
game keep U شکاربان
game and game U یک بیک
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U هرنوع ورزش بامقررات
game U شکار گرفته شده
game U چلاق
game U معیوب
game U کامپیوتر مخصوص
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U سرحال
game U اهل حال
game U تفریح کردن
the game is on U بازی دایر است
the game is up U بازی تمام شد
the game is up U بازی باخت
game U بازی
game U مسابقه
game keep U پاسبان شکار
game U جانور شکاری
game U یک دوربازی
game U مسابقههای ورزشی
game U شوخی
game U دست انداختن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game U سرگرمی شکار
game U شکار
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game U بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game U اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
fair game U دست انداختنی
fair game U طعمهی حاضر و آماده
game fish U ماهی موردنظر
fair game U آماج روا
game fish U ماهی مجاز برای صیادی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
fair game U شکار قانونی
game keeper U قرق چی
board game U بازی روی تخته
ball game U شرایط وضعیت
ball game U هماورد
ball game U مسابقه
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
fair game U مسخره کردنی
game keeper U قرق چی میدان
shell game U قمار با گردو
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
game theory U نظریه بازیها
game point U امتیاز پایانی
game playing U playing computerizedgame
game plan U استراتژی بازی
game of chance U بازی قمار
shell game U گردو بازی
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
game management U شکاربانی
game management U شکارداری
game law U قانون شکار
ball game U گوبازی
ball game U ورزش یا بازی با توپ
zero sum game U بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
middle game U وسط بازی
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
open game U بازی باز شطرنج
passing game U حمله با استفاده از پاس به جلو
game fowl U نژاد خروس جنگی
perfect game U یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
four knight's game U بازی چهار اسب
four handed game U بازی چهارنفره
vienna game U بازی وینی شطرنج
game fowl U مرغ شکاری
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
enter the game U وارد بازی شدن
war game U جنگ ازمون
game cycle U دوره بازی
fair game U شکار مجاز
game cock U خروس جنگی
game clock U ساعت ورزشگاه
game bird U پرنده موردنظر درشکار
war game U بازی جنگ
game bird U یک امتیاز
game ball U توپ بازی
war game U بازی جنگ کردن
war game U اجرای بازی جنگ
game bag U خرجین شکاری
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
game fowl U خروس جنگی
big game U شکار حیوانات بزرگ
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game U بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
football game U بازی فوتبال
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
hard game U بازی دشوار
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
Do you know how to play this game ? U این بازی رابلد هستید ؟
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
Now that you're here, it's a whole new ball game. U حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
two pawns game U بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
skin game U تقلب درقمار
laws of the game U مقررات مسابقه
to spoil ones game U نقشه یاکارکسیراخراب کردن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
a game of chess U یک مسابقه شطرنج
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
parlour game U بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
to make game of U دست انداختن
to kill game U شکارزدن
game cartridge U محلورودیبازی
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
stoppage of the game U توقف بازی
spanish game U بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com