Perdic | velocity of money circulation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	velocity of money circulation U	سرعت گردش پول

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	circulation of money U	گردش پول
	money in circulation U	پول در گردش
	velocity of money U	سرعت پول
	income velocity of money U	سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
	Money for jam . Money for old rope . U	پول یا مفتی
	Protection money. Racket money. U	باج سبیل
	out of circulation <idiom> U	غیرفعال
	circulation U	رواج
	circulation U	جریان
	circulation U	حرکت
	circulation U	مسیر گردش
	circulation U	پول درگردش
	circulation U	تیراژ
	circulation U	رواج پول رایج
	circulation U	دوران خون
	circulation U	انتشار جریان
	circulation U	دوران
	circulation U	گردش
	circulation U	چرخش
	circulation U	جریان بخشنامه
	circulation U	پول در جریان
	circulation U	حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
	put into circulation U	به جریان انداختن [پول، تمبر و ... ]
	circulation diagram U	نمودارچرخهای
	circulation of electrolyte U	جریان الکترولیت
	oil circulation U	مدار یا مسیر بسته گردش روغن
	circulation pump U	پمپ گردان
	circulation oiling U	روغنکاری گردشی
	circulation oil U	روغن جریان دار
	currency circulation U	گردش پول
	water circulation U	گردش اب
	circulation of a vector U	چرخه بردار
	circulation control U	کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
	circulation control U	مدار کنترل حرکات
	circulation capital U	سرمایه در گردش
	cooling water circulation U	جریان اب سرد
	cooling water circulation U	گردش اب سرد
	force feed circulation oiling U	روغنکاری گردشی تحت فشار
	an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. U	بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
	money begets money <idiom> U	پول پول می آورد
	velocity U	سرعت انتقال
	velocity U	سرعت
	velocity U	چالاکی
	velocity U	سرعت سیر شتاب
	velocity U	چابکی
	velocity U	بردار سرعت
	velocity U	زرنگی [چابکی]
	velocity U	سرعت حرکت
	velocity U	بردار سرعت [فیزیک]
	mean velocity U	تندی میانگین
	mean velocity U	سرعت متوسط
	velocity U	تندی
	velocity U	فرزی
	velocity U	سرعت دهانهای توپ
	velocity U	سرعت اولیه
	velocity U	درجه تندی
	velocity U	سرعت گردش پول
	velocity U	تندی برحسب زمان
	peculiar velocity U	سرعت خاص
	discharge velocity U	سرعت تخلیه
	orbital velocity U	سرعت مداری
	high velocity U	با سرعت ابتدایی زیاد
	muzzle velocity U	سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
	muzzle velocity U	سرعت دهانه
	permissible velocity U	سرعت مجاز
	permissible velocity U	حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
	radial velocity U	تندی شعاعی
	critical velocity U	سرعت بحرانی
	cut off velocity U	سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
	phase velocity U	سرعت فاز
	permissible velocity U	تندی مجاز
	drift velocity U	سرعت سوق
	phase velocity U	سرعت موج
	radial velocity U	سرعت شعاعی
	drift velocity U	سرعت رانش
	high velocity U	سرعت اولیه زیاد
	instantaneous velocity U	سرعت انی
	group velocity U	سرعت گروهی
	instantaneous velocity U	سرعت لحظهای
	initial velocity U	سرعت اغازی
	high velocity U	سرعت دهانهای زیاد
	initial velocity U	سرعت ابتدایی توپ
	initial velocity U	سرعت اولیه
	induced velocity U	سرعت القاء شده
	income velocity U	دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
	intrinsic velocity U	گرانروی ذاتی
	friction velocity U	سرعت اصطکاکی
	muzzle velocity U	سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
	muzzle velocity U	سرعت ابتدایی توپ
	electron velocity U	سرعت الکترونها
	escape velocity U	سرعت فرار
	escape velocity U	سرعت گریز
	low velocity U	با سرعت کم
	fall velocity U	سرعت سقوط
	low velocity U	کم سرعت
	local velocity U	سرعت موضعی
	final velocity U	سرعت نهایی
	liner velocity U	بردار سرعت
	liner velocity U	سرعت
	limiting velocity U	بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
	limit velocity U	حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
	light velocity U	سرعت نور
	income velocity U	سرعت گردش پول
	velocity modulation U	تحمیل سرعتی
	velocity of fall U	سرعت سقوط
	velocity of light U	سرعت نور
	velocity constant U	ضریب سرعت
	apparent velocity U	سرعت فاهری
	velocity jump U	جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
	angular velocity U	تندی زاویهای
	velocity of propagation U	سرعت انتشار
	velocity gradiant U	میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
	velocity microphone U	میکروفون نواری
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	actual velocity U	سرعت واقعی
	velocity of a wave U	سرعت پخش موج
	velocity of advance U	تندی پیشرفت
	angular velocity U	سرعت زاویهای
	velocity of approach U	سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
	angular velocity U	سرعت زاویهای رهایی بمب
	conduction velocity U	سرعت هدایت
	velocity of escape U	سرعت گریز
	velocity factor U	ضریب سرعت
	velocity factor U	ثابت سرعت
	circular velocity U	سرعت دایرهای
	terminal velocity U	سرعت داخلی گلوله
	sound velocity U	سرعت حرکت صوت در اب دریا
	seepage velocity U	سرعت زه اب
	safe velocity U	سرعت مطلوب
	wind velocity U	سرعت حرکت باد
	remaining velocity U	سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
	relative velocity U	سرعت نسبی
	conduction velocity U	سرعت رسانش
	terminal velocity U	سرعت گلوله داخل لوله
	terminal velocity U	سرعت حد
	velocity constant U	ثابت سرعت
	velocity of retreat U	سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
	burnout velocity U	سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
	velocity ratio U	نسبت سرعت
	velocity stacks U	لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
	wave velocity U	سرعت موج
	wind velocity U	سرعت باد
	charactristic velocity U	مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
	reduced velocity U	گرانروی کاهیده
	high velocity drop U	بارریزی سریع
	high velocity drop U	بارریزی با سرعت سقوط زیاد
	developed muzzle velocity U	سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
	velocity of energy transmission U	سرعت انتقال انرژی
	constant velocity joint U	تویی چرخ
	root mean square velocity U	جذر میانگین مجذور سرعت
	angular velocity sight U	زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
	maxwillian velocity distrobution U	پخش سرعت ماکسولی
	angular velocity bombsight U	دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
	maxwell velocity distribution U	تقسیم سرعت ماکسول
	velocity modulated tube U	لامپ تحمیل سرعتی
	actual velocity of ground water U	سرعت واقعی اب زیرزمینی
	air plot wind velocity U	سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
	fermi dirac sommerfeld velocity distribu U	قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
	take in (money) <idiom> U	رسیدن
	his money is more than can U	پولیش بیش
	his money is more than can U	ازانست که بتوان شمرد
	i have no money about me U	با خود هیچ پولی ندارم
	After all that money is of no use.	تازه آن پول هم بدردت نمی خورد.
	be in the money <idiom> U	در پول غلت خوردن
	He is in the money. U	پول پارومی کند ( خیلی ثروتمند است )
	value for money U	قدرت خرید پول
	we are want of money U	ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
	money U	جایزه نقدی
	value for money U	ارزش پول
	value of money U	ارزش پول
	near money U	شبه پول
	money on d. U	وجه امانعی
	money on d. U	پول سپرده
	be in the money <idiom> U	پول پارو کردن
	near with one's money U	خسیس
	money U	مسکوک ثروت
	money U	سکه
	money	اسکناس
	money U	پول
	even money U	مبلغ مساوی در شرط بندی
	he is f. of money U	پول فراوان دارد
	f. money U	پول فراوان
	veil of money U	حجاب پول
	veil of money U	نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
	money of small d. U	پول خرد
	risk money U	کسر صندوق
	caution money U	وجه الضمانه
	caution money U	وجه الضمان
	to stake money on something U	سرچیزی شرط بندی کردن پول روی چیزی گروگذاشتن
	trust money U	پول امانی
	token money U	پول فرعی
	to take eggs for money U	کردن
	to take eggs for money U	را با دربرابر
	to take eggs for money U	خر مهره
	to stink of money U	خر پول بودن
	broken money U	پول خرد
	beer money U	پول چایی
	money-boxes U	صندوق اعانه
	money-boxes U	غلک
	money market U	بازار پول