Perdic | velocity of energy transmission | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	velocity of energy transmission U	سرعت انتقال انرژی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	energy transmission U	انتقال انرژی
	velocity U	درجه تندی
	velocity U	سرعت انتقال
	velocity U	زرنگی [چابکی]
	velocity U	چالاکی
	velocity U	چابکی
	velocity U	فرزی
	velocity U	بردار سرعت [فیزیک]
	mean velocity U	تندی میانگین
	mean velocity U	سرعت متوسط
	velocity U	سرعت حرکت
	velocity U	بردار سرعت
	velocity U	تندی
	velocity U	سرعت
	velocity U	سرعت سیر شتاب
	velocity U	تندی برحسب زمان
	velocity U	سرعت اولیه
	velocity U	سرعت دهانهای توپ
	velocity U	سرعت گردش پول
	transmission U	گیربکس
	transmission U	فرافرستی
	transmission U	جعبه دنده
	transmission U	مخابره کردن
	transmission U	ارسال کردن
	transmission U	مخابره
	transmission U	ارسال پیام
	transmission U	سخن پراکنی
	transmission U	فرافرستادن
	transmission U	ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
	transmission U	مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
	transmission U	که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
	transmission U	ارسال داده یک بیت در هر زمان
	transmission U	ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
	transmission U	خطای ناشی از اختلال در خط
	transmission U	وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
	transmission U	اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
	transmission U	وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
	transmission U	تراگسیل
	transmission U	مخابرات ارسال
	transmission U	فرا فرستی
	transmission U	انتقال
	transmission U	عبور
	transmission U	مخابره مخابرات
	transmission U	ارسال
	transmission U	سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
	limit velocity U	حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
	light velocity U	سرعت نور
	intrinsic velocity U	گرانروی ذاتی
	instantaneous velocity U	سرعت انی
	instantaneous velocity U	سرعت لحظهای
	initial velocity U	سرعت اغازی
	limiting velocity U	بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
	liner velocity U	سرعت
	muzzle velocity U	سرعت دهانه
	muzzle velocity U	سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
	muzzle velocity U	سرعت ابتدایی توپ
	wave velocity U	سرعت موج
	wind velocity U	سرعت باد
	low velocity U	با سرعت کم
	low velocity U	کم سرعت
	local velocity U	سرعت موضعی
	liner velocity U	بردار سرعت
	initial velocity U	سرعت ابتدایی توپ
	final velocity U	سرعت نهایی
	fall velocity U	سرعت سقوط
	escape velocity U	سرعت گریز
	escape velocity U	سرعت فرار
	wind velocity U	سرعت حرکت باد
	electron velocity U	سرعت الکترونها
	drift velocity U	سرعت سوق
	drift velocity U	سرعت رانش
	friction velocity U	سرعت اصطکاکی
	group velocity U	سرعت گروهی
	initial velocity U	سرعت اولیه
	induced velocity U	سرعت القاء شده
	income velocity U	دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
	income velocity U	سرعت گردش پول
	high velocity U	سرعت دهانهای زیاد
	high velocity U	سرعت اولیه زیاد
	high velocity U	با سرعت ابتدایی زیاد
	velocity gradiant U	میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
	discharge velocity U	سرعت تخلیه
	terminal velocity U	سرعت داخلی گلوله
	velocity of a wave U	سرعت پخش موج
	velocity of advance U	تندی پیشرفت
	velocity of approach U	سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
	velocity of escape U	سرعت گریز
	velocity of fall U	سرعت سقوط
	velocity of light U	سرعت نور
	velocity of money U	سرعت پول
	velocity modulation U	تحمیل سرعتی
	velocity microphone U	میکروفون نواری
	velocity jump U	جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
	terminal velocity U	سرعت گلوله داخل لوله
	terminal velocity U	سرعت حد
	velocity constant U	ثابت سرعت
	velocity constant U	ضریب سرعت
	velocity factor U	ثابت سرعت
	velocity factor U	ضریب سرعت
	velocity of propagation U	سرعت انتشار
	velocity of retreat U	سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
	velocity ratio U	نسبت سرعت
	phase velocity U	سرعت فاز
	permissible velocity U	تندی مجاز
	permissible velocity U	حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
	permissible velocity U	سرعت مجاز
	peculiar velocity U	سرعت خاص
	orbital velocity U	سرعت مداری
	phase velocity U	سرعت موج
	radial velocity U	تندی شعاعی
	sound velocity U	سرعت حرکت صوت در اب دریا
	seepage velocity U	سرعت زه اب
	safe velocity U	سرعت مطلوب
	velocity stacks U	لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
	remaining velocity U	سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
	relative velocity U	سرعت نسبی
	reduced velocity U	گرانروی کاهیده
	radial velocity U	سرعت شعاعی
	muzzle velocity U	سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
	cut off velocity U	سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
	circular velocity U	سرعت دایرهای
	conduction velocity U	سرعت هدایت
	angular velocity U	سرعت زاویهای
	angular velocity U	سرعت زاویهای رهایی بمب
	angular velocity U	تندی زاویهای
	burnout velocity U	سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
	charactristic velocity U	مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
	conduction velocity U	سرعت رسانش
	critical velocity U	سرعت بحرانی
	actual velocity U	سرعت واقعی
	apparent velocity U	سرعت فاهری
	absolute velocity U	سرعت مطلق
	transmission facility U	وسیله انتقال
	transmission factor U	ضریب عبور
	analog transmission U	انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
	transmission gear U	چرخ دنده انتقال
	transmission grating U	شبکه عبور
	transmission grease U	گریس جعبه دنده
	four speed transmission U	گیربکس چهاردور
	asynchronous transmission U	مخابره غیرهمزمان
	asynchronous transmission U	مخابره ناهمگام
	worm transmission U	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
	wireless transmission U	انتقال بی سیم
	transmission dynamometer U	توان سنج انتقالی
	transmission error U	خطای مخابره
	polar transmission U	مخابره قطبی
	positive transmission U	پخش مثبت
	transmission limit U	محدوده فرافرستی
	transmission line U	خط مخابرهای
	transmission line U	خط انتقال
	transmission system U	شبکه انتقال
	epicyclic transmission U	جعبه دنده اپی سیکلیک
	transmission security U	تامین ارسال
	transmission security U	تامین مخابره
	transmission shaft U	محور انتقال
	transmission shaft U	شفت گیربکس
	power transmission U	انتقال قدرت
	transmission system U	سیستم انتقالی
	transmission system U	دستگاه انتقالی
	epicyclic transmission U	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
	power transmission U	انتقال انرژی
	error transmission U	ارسال خطا
	transmission line U	سیم انتقال
	transmission of sound U	انتقال یاعبورصدا
	transmission oil U	روغن جعبه دنده
	transmission rate U	نرخ مخابره
	transmission rate U	سرعت مخابره
	transmission ratio U	نسبت تبدیل جعبه دنده
	transmission security U	تامین ارسال پیام
	transmission tower U	برج انتقال
	data transmission U	مخابره داده ها
	duplex transmission U	مخابره دورشتهای
	duplex transmission U	مخابره دو رشتهای
	asymmetric transmission U	روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
	social transmission U	انتقال اجتماعی
	information transmission U	انتقال اطلاعات
	isochronous transmission U	ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
	end of transmission U	انتهای مخابره
	baseband transmission U	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
	negative transmission U	پخش منفی
	neutral transmission U	مخابره خنثی
	data transmission U	ارسال داده
	data transmission U	مخابره داده
	serial transmission U	ارسال سری
	serial transmission U	مخابره سری مخابره نوبتی
	digital transmission U	انتقال دیجیتالی
	digital transmission U	مخابره دیجیتال
	digital transmission U	انتقال رقمی
	simplex transmission U	مخابره ساده
	afferent transmission U	هدایت اورانی
	light transmission U	انتقال نور
	synchronous transmission U	انتقال همزمان
	parallel transmission U	ارسال موازی
	synchronous transmission U	مخابره همزمان
	heat transmission U	انتقال گرما
	transmission cable U	کابلانتقال
	analog transmission U	مخابره قیاسی
	transmission case U	جعبه دنده
	electricity transmission U	انتقالالکتریسیته
	transmission case U	گیربکس