English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
variable load U بار متغیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable U متغیر
variable U کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variable U شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable U شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable U رکورد با هر طولی
variable U ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable U بی قرار
variable U ناپایدار
variable U تغییرکننده
variable U بی ثبات
variable U تغییرپذیر
variable name U نام متغیر
variable U آنچه قابل تغییر است
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable U تغییر پذیر
variable capacitor U خازن گردان
variable capacitor U خازن متغیر
boolean variable U متغیر بولی
variable cost U هزینه متغیر
binary variable U متغیر دودویی
subscripted variable U عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
controlled variable U متغیر کنترل شده
basic variable U متغیر اساسی
basic variable U متغیر اصلی
two state variable U متغییر دو حالتی
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
binary variable U متغیر دودوئی
variable budget U بودجه متغیر
variable transformer U مبدل تنظیم پذیر
continuous variable U متغیر پیوسته
control variable U متغیر کنترل شده
subscript variable U متغیر زیرنویس دار
string variable U متغیر رشته
stochastic variable U متغیر تصادفی
treatment variable U متغیر تدبیری
suppressor variable U متغیر بازدارنده
unrelated variable U متغیر غیر وابسته
causal variable U متغیر سببی
variable address U نشانی متغییر
global variable U متغیر سراسری
explanatory variable U متغیر توضیحی
experimental variable U متغیر ازمایشی
exogenous variable U متغیرخارجی
exogenous variable U متغیر برون زا
it is of variable length U طول ان تغییر میکند
key variable U متغیر کلید
endogenous variable U متغیر داخلی
endogenous variable U متغیر درون زا
economic variable U متغیر اقتصادی
explanatory variable U متغیر مستقل
external variable U متغیر خارجی
independent variable U متغیر مستقل
induced variable U متغیر القائی
instrumental variable U متغیر ابزاری
instrumental variable U متغیر وسیله
integer variable U متغیر صحیح
intervening variable U متغیر فرضی رابط
local variable U متغیر محلی
it is of variable length U درازای ان متغیر
dynamical variable U متغیر دینامیکی
dependent variable U متغیر تابع
dependant variable U متغیر وابسته
decision variable U متغیر تصمیم گیری
polar variable U متغیر قطبی
random variable U متغیر تصادفی
reduced variable U متغیر کاهیده
residual variable U متغیر باقیمانده
slack variable U متغیر بی اثر
dependent variable U متغیر وابسته
nonrandom variable U متغیر غیر تصادفی
logic variable U متغیر منطقی
dummy variable U متغیر ساختگی
dummy variable U متغیر تصنعی
marker variable U متغیر ممیز
moderator variable U متغیر تعدیل کننده
distal variable U متغیر دوربرد
discrete variable U متغیر ناپیوسته
nonbasic variable U متغیر غیر اساسی
slack variable U متغیر کمکی
variable spark U جرقه تنظیم پذیر
variable slide U طول عقب نشینی متغیر
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
variable point U با ممیز متغییر
variable pitch U جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable parameter U پارامتر متغییر
variable terrain U زمین متغیر
switching variable U متغیر راه گزینی
address variable U متغیر نشانی
variable condenser U خازن متغیر
variable resistance U مقاومت متغیر
variable length U با درازای متغییر
variable stars U ستارگان متغیر
variable stator U توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
variable of integration U متغیر انتگرال [ریاضی]
dependent variable U متغیر وابسته [ریاضی]
independent variable U متغیر مستقل [ریاضی]
variable time U ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
variable time U زمان متغیر
variable terrain U زمین دوعارضه
variable symbol U نماد متغییر
variable sweep U ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
variable input U داده متغیر
variable input U نهاده متغیر
variable factors U عوامل متغیر
associative variable U متغیر انجمنی
autonomous variable U متغیر مستقل
variable incidence U جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
variable format U با قالب متغییر
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
variable inductance U القاگری متغیر
variable inlet U ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable error U خطای متغیر
variable speed transmission U گیربکس پلهای
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
variable speed motor U مولد با دور متغیر
variable speed generator U مولد با دور متغیر
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
variable speed drive U محرکه پلهای
variable reluctance pickup U پیکاپ مغناطیسی
variable camber flap U فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable discharge turbine U توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
variable displacement pump U پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
variable cost curve U منحنی هزینه متغیر
average variable cost U متغیر
average variable cost U هزینه متوسط
variable word length U طول کلمه متغیر
law of variable proportion U قانون نسبت متغیر
variable time fuse U ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
average variable cost U هزینه متوسط متغیر
variable speed d.c. motor U موتور جریان دائم با سرعت متغیر
variable delivery pump U پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
variable cycle engine U موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable cost function U تابع هزینه متغیر
variable length record U مدرک با طول متغیر
variable interval schedule U برنامه فاصلهای متغیر
variable instruction length U دستورالعمل با طول متغیر
single variable function U تابع یک متغیره
total variable cost U هزینه متغیر کل
variable length records U رکوردهای با طول متغیر
variable area wing U بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
variable length record U رکورد با طول متغیر
variable speed control U کنترل سرعت متغیر
variable ratio schedule U برنامه نسبتی متغیر
variable length character encoding U رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
variable word length computer U کامپیوتر با طول متغیر کلمه
variable speed gear drive U گیربکس قابل تنظیم
piv variable speed transmission U جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
theory of functions of a complex variable U نظریه توابع [ریاضی]
theory of functions of a complex variable U آنالیز مختلط [ریاضی]
variable mutual conductance valve(or tub U لامپ با شیب تنظیم پذیر
to load off U خالی کردن
to load off U بار اندازی کردن
over load U اضافه بار
useful load U فرفیت مفید
load U بار
load and go U بار کنش و اجراء
load and go U بارکنش و اجرا
useful load U بار مفید
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
able to take a load <adj.> U بار پذیر
get a load of <idiom> U دیدن چیزی
load U کوله بار
load U فشنگ
load U محموله
load U بارگیری کردن
load U بار زدن
load U خشاب
load U بارگیری مهمات
load U بارمهمات هواپیما
load U پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load U بار کردن
load U خرج گذاری کردن
load U فشنگ گذاری
load U فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load U کاری که باید انجام شود
load U قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load U انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load U استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load U بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load U فرفیت بارگیری
load U فرفیت
load U بار فشار
load U شارژ کردن
load U ذخیره گذاری کردن
load U عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load U نیرو
load U گرانبارکردن
load U بار داشتن
load U بار خارجی
load U تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load U عملکردماشین یا دستگاه
load U بار گیری شدن
load U گذاشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com