Perdic | utensil socket | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 80 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	utensil socket	[پریز دستگاه برقی]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	utensil U	وسایل اسباب
	utensil U	فروف
	utensil U	لوازم اشپزخانه
	utensil U	دستگاه
	utensil U	وسیله
	utensil plug U	دو شاخه وسایل برقی
	socket [wall socket]	پریز روی دیوار
	socket [wall socket]	پریز دیواری
	socket [wall socket]	پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
	socket U	دو راهی لوله
	socket	مفصل
	socket U	موف
	socket	[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
	socket	[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
	socket	سوکت
	socket	کاسه بندگاه
	socket	گوده
	socket	پایه
	socket	کاسه چشم
	socket	جای شمع
	socket	بوشن
	socket	حفره
	socket	پریز
	socket	گوده حدقه
	socket	کاسه
	socket	خانه
	socket	جا
	socket	[در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
	socket	بست لوله
	socket	پریز برق
	socket	[سرپیچ خانه]
	socket	مادگی
	socket	کام [سقف دهان]
	socket	[محل اتصال کابل]
	socket	سرپیچ
	socket	محل اتصال برق
	three-pin socket	[سرپیچ سه سر]
	probe socket	[سوکت پروب] [الکرونیک و کامپیوتر]
	power socket	پریز برق
	external socket	پریز بیرونی
	connecting socket	[دوشاخه متصل کننده]
	charging socket	حفره جا شارژر
	wall socket	پریز روی دیوار
	wall socket	پریز دیواری
	wafer socket	[پریز صفحه ای]
	network socket	پریز شبکه [کامپیوتر]
	timer socket	[پریز زمان سنج]
	The socket is broken.	پریز برق شکسته است.
	socket bayonet	سرنیزه حفره دار
	network socket	سوکت شبکه [کامپیوتر]
	socket box U	جعبه پریز
	eye socket	کاسه چشم
	horn socket	[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
	fuse socket	پایه فیوز
	fuse socket	سوکت فیوز
	flush socket	[پریز زیر کار]
	earth socket	پریز زمین
	drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
	bulb socket	سرپیچ لامپ
	bell socket	تبدیلی
	angle socket	سرپیچ عمودی
	eye socket	[خانه چشم]
	input socket	ساکت ورودی
	socket coupler	پریز اتصال
	plug socket	پریز
	socket pipe	لوله مفصلی
	socket putty	[بطانه دو راهی لوله]
	plug and socket	دوشاخه و پریز
	spade socket	[سوکت بیلی شکل]
	lamp socket	سرپیچ
	ball and socket joint	مفصل ساچمه ای
	zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
	ball and socket joint	[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
	keyless lamp socket	[سرپیچ بی کلید]
	numeric coprossor socket	[پریز کمک پردازنده عددی]
	spigot and socket joint	اتصال مفصلی
	point [wall socket] [British]	پریز دیواری
	point [wall socket] [British]	پریز روی دیوار
	point [wall socket] [British]	پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy