English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
upward motion U حرکت رو به بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upward U روببالا روبترقی
upward U بالایی
upward U بطرف بالا
an upward glance U نگاه سربالا
shift upward U انتقال به طرف بالا
shift upward U حرکت به سمت بالا
upward swing U نوسان به سمت بالا
upward compatibility U سازگاری بالاگرا
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward trend U روند صعودی
he looked upward U بالانگاه کرد
upward tendency U گرایش صعودی
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
upward rotation U چرخش رو به بالا
upward mobility U تحرک صعودی
upward flow U جریان رو به بالا
upward compatible U همساز رو به بالا
motion U جنب وجوش
motion U اشاره کردن
motion U طرح دادن
motion U پیشنهادکردن
motion U پیشنهاد
motion U حرکت
motion U تکان
motion U جنبش
sampling in motion U نمونه برداری در حال انتقال
set in motion U راه انداختن
simple motion U حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
to make a motion U اشاره کردن
to put in motion U بکار انداختن
to make a motion U پیشنهاد کردن بر ان شدن
to put in motion U در جنبش دراوردن
uniform motion U حرکت متشابه
translational motion U حرکت انتقالی
to put in motion U بحرکت در اوردن
to set in motion U بجریان انداختن به جنبش اوردن
to set in motion U راه انداختن
to put in motion U راه انداختن
transitional motion U حرکت انتقالی
to decide on a motion U در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
motion [politic] U پیشنهاد
to carry a motion U پیشنهادی را اجرا کردن
To set in motion. U بحرکت ؟ رآوردن
slow-motion U برپیچسرخورنده
slow motion U کند نمایی
slow motion U حرکت کند
slow motion U کند جنبی
slow motion U کند
wave motion U انتشار موج
wave motion U حرکت موج
wave motion U حرکت موجی
vortex motion U حرکت گردابی
vibrational motion U حرکت راتعاشی
equation of motion U معادله حرکت [فیزیک]
rotational motion U حرکت چرخشی
circular motion U حرکت گردشی
compound motion U حرکت مرکب
equations of motion U معادلات حرکت
motion study U تحرک سنجی
motion study U مطالعه ی حرکت
motion study U حرکت پژوهی
motion analysis U تجزیه حرکت
motion analysis U تحلیل حرکات
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
helicoidal motion U حرکت پیچی یا مارپیچی
harmonic motion U حرکت هماهنگ
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion U الحان مرکب
conrotatory motion U چرخش همسو
forward motion U جنبش پیشرو
drift motion U حرکت سوقی
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
nonliner motion U حرکت غیرخطی
oscillating motion U حرکت نوسانی
rotary motion U حرکت دایرهای
retrograde motion U حرکت رجعی
relative motion U حرکت نسبی
motion pictures U سینما
motion picture U سینما
apparent motion U حرکت فاهری
ballistic motion U حرکت پرتابی
constant of motion U ثابت حرکت
oscillatory motion U جنبش تاب وار
oscillatory motion U نوسان
perpetual motion U حرکت دائم
circular motion U حرکت دایرهای
circular motion U حرکت مستدیر
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
proper motion U حرکت خاص
range of motion U دامنه حرکت
horizontal motion lock U دستهتنظیمافقی
to carry a motion by acclamation U درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
damped harmonic motion U حرکت هماهنگ میرا
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
slow motion picture U تصویر با حرکت اهسته
time and motion study U بررسی زمان و حرکت
perpetual motion machine U ماشین با حرکت دائم
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
lagrange's equations of motion U معادلات حرکت لاگرانژ
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
transmission of the rotary motion to the rotor U ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
To get things moving. To set the wheels in motion. U کارها راراه انداختن
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. U کارها را بجریان انداختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com