Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
upper gate
U
دروازهبالایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upper
U
بالارتبه
upper
U
رویه
upper
U
بالاتر
upper
U
فوقانی
upper
U
بالائی
upper
U
زبرین
upper
U
بالایی
upper
U
بالا
upper wing
U
بال بالایی در هواپیمای دوباله
upper crust
U
پوسته
upper transit
U
تار بالایی
upper edge
U
لبهفوقانی
upper terminal
U
ایستگاه کوهستانی
upper crust
U
رویه
Upper Volta
U
ولتای علیا
Upper Volta
U
ولتای شمالی
upper bowl
U
جام فوقانی
upper cheek
U
قسمتبالاییمیله
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to get the upper hand
U
پیشی جستن
upper cuff
U
پوششفوقانی
upper room
U
بالاخانه اطاق فوقانی
upper limit
U
حد بالا
upper bound
U
کران بالا
upper beam
U
تیر بالا
upper arm
U
بازو
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to get the upper hand
U
غالب شدن
the upper storey
U
طبقه فوقانی مخ
the upper regions
U
بهشت
the upper regions
U
اسمان
the upper lip
U
لب زبرین
the upper storey
U
اشکوب بالا
upper chord
U
لنگه خرپا
upper chord
U
روخواب
upper limit
U
حد فوقانی
upper limit
U
حد بالایی
upper hand
U
برتری دست بالا
upper hand
U
امتیاز
upper hand
U
اربابی
upper hand
U
اقایی
upper floor
U
بالاخانه
upper floor
U
اشکوب بالایی
upper deck
U
پل بالایی
the upper house
U
مجلس اعیان یا لردها
upper eyelid
U
پلکبالایی
upper mandible
U
آروارهفوقانی
upper case
U
حروف بزرگ
upper crust
<idiom>
U
ثروتمندترین
upper hand
<idiom>
U
سود بردن
upper class
U
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class
U
طبقه بالا
upper class
U
طبقه مرفه
upper classes
U
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes
U
طبقه مرفه
upper beam
U
تیر فوقانی
upper beam
U
سردار
[قالی]
upper classes
U
طبقه بالا
upper case
U
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
upper lobe
U
نرمهششزیرین
upper level
U
سطحبالایی
Upper Houses
U
مجلس سنا
Upper Houses
U
مجلس لردها
upper laboratory
U
آزمایشگاهبالایی
upper rudder
U
سکانفوقانی
upper shell
U
قشررویه
upper case
U
حرف بزرگ
Upper House
U
مجلس سنا
Upper House
U
مجلس لردها
upper edge of the net
U
نوار بالای تور والیبال
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
upper branch of meridian
U
نصف النهار برین
upper beam headlights
U
نور بالا
[در خودرو]
upper arm support
U
حفظ تعادل روی پارالل
upper arm hang
U
اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
to gain the upper hand
U
پیش بردن
to gain the upper hand
U
غالب شدن
to gain the upper hand
U
غلبه یافتن
upper face of tunnel
U
پیشکار
upper flammability limit
U
حد بالایی اشتعال پذیری
upper warm front
U
جبهههوایبسیارگرم
upper sphere clamp
U
گیرهبالاییگوی
upper tail covert
U
دم نهانفوقانی
upper blade guard
U
حافظتیغهبالایی
upper support screw
U
پیچحافظبالایی
upper fore topsail
U
قسمتبالاییبزرگبادبانچهارگوش
upper lateral sinus
U
دریچهکناریفوقانی
upper lateral lobe
U
پهنبرگکناریفوقانی
upper cold front
U
جبههوایبسیارسرد
upper girdle facet (1 6)
U
احاطهکننده61تراشهبالایی
keep a stiff upper lip
<idiom>
U
upper limit
[of the integral]
U
کرانه بالا
[انتگرال]
[ریاضی]
upper end of the rope
U
سر طناب
upper middle class
U
طبقه متوسط بالا
[در اجتماعی]
upper gill arch
U
ابششکمانیفوقانی
crankcase upper half
U
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
upper triangular matrix
U
ماتریس بالا مثلثی
[ریاضی]
upper surface blowing
U
دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
nor gate
U
دریچه نایا
not and gate
U
دریچه نا- و
not gate
U
دریچه نا
not gate
U
دریچه نقیض
not or gate
U
دریچه نا- یا
or gate
U
دریچه یا
or gate
U
دریچه OR
saw gate
U
چارچوب اره
take out gate
U
دریچه ابگیر ابیاری
Gate
U
ورودی به باند
nor gate
U
دریچه نقیض یا
and gate
U
دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
U
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
U
راه تغذیه لشعلث
and gate
U
دریچه و
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
and gate
U
مدار AND
gate
U
مدخل
gate
U
سوزن اتصال به یک FET
gate
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
U
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
U
دریچه
gate
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
U
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
down gate
U
راهگاه پایین دست
gate
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
مدخل دریجه سد
gate
U
در بزرگ
gate
U
دروازه
gate
U
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
U
گیت
gate
U
دروازه شروع اسکی
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
The working (middle,upper)class.
U
طبقه کارگر (متوسط بالا )
upper fore topgallant sail
U
قسمتبالاییبادبانچهارگوش
main upper topgallant sail
U
بادباناصلیرویعرشهیفوقانی
gate-leg
U
پایهدروازهایشکل
bifurcation gate
U
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
xor gate
U
دریچه یای ضمنی
caterpillar gate
U
دریچه چرخ زنجیری
complement gate
U
دریچه متمم ساز
burst gate
U
لامپ پیام گذار
check gate
U
دریچه تنظیم
color gate
U
دریچه پیام رنگی
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
lower gate
U
دروازهپائینی
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
gate keeper
U
دروازه بان
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate money
U
پولبلیطورودیه
wicket gate
U
دهانهدریچه
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
spillway gate
U
درخروجآبسطحسد
ring gate
U
دهانهحلقوی
lich-gate
U
راهرو سرپوشیده
cow gate
U
چراگاه گاو
gate valve
U
شیر قطع جریان
starting gate
U
دروازه شروع
tainter gate
U
دریچه قطائی
tainter gate
U
دریچه لولادار
head gate
U
دریچه بالادست سد
head gate
U
دریچه فوقانی کانال
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
gate vessel
U
شناور درب حوض تعمیرات ناو
gate valve
U
شیر کشویی
threshold gate
U
دریچه استانهای
gate tube
U
لامپ دریچهای
gate transition
U
شیر فلکه تبدیل
sluice gate
U
اب بند
sluice gate
U
ابگیره
inclusive or gate
U
دریچه یای شامل
nand gate
U
دریچه نقیض و
nand gate
U
دریچه ناو
nonequality gate
U
دریچه نابرابری
majority gate
U
دریجه اکثریت
logic gate
U
دروازه منطقی
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
lich gate
U
راهرو
indicator gate
U
دریچه شاخص
pouring gate
U
دریچه ریزش
pouring gate
U
تغذیه قالب
railroad gate
U
درب ورودی راه اهن
roller gate
U
دریچه غلطان
gate post
U
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
equal gate
U
دریچه برابری
discharge gate
U
دریچه تخلیه
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com