English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3863 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unit distance U با فاصله واحد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distance U بعد دورکردن
distance U دوری
distance U فاصله
distance U تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
out of distance U دور بودن شمشیرباز از حریف
distance U برد سلاح
distance U مسیر مسابقه
distance U مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance U بعد
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
distance U مسافت
to keep one's distance U دوری جستن
to keep one's distance U اشنایی نکردن
to keep one's distance U کناره گیری کردن
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
mean distance U فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
known distance U فاصله معلوم
known distance U مسافت معلوم
X distance U سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
distance U دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance post U قرارگاهمحلمسابقه
weaving distance U طول تلاقی مسافت همبری
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
f. distance or length U فاصله کانونی
air distance U مسافت طی شده به وسیله هواپیما
zenith distance U فاصله ارتفاع نافر
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
focal distance U فاصله کانونی
distance scale U مقیاسمسافت
distance travelled U مقدارطیشده
interocular distance U فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
haul distance U فاصله حمل
frequency distance U فاصله فرکانس
image distance U عرض تصویر
internuclear distance U فاصله بین هستهای
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
zenith distance U ارتفاع راس القدم
angular distance U فاصله زاویهای
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
ecological distance U فاصله بوم شناختی
center distance U فاصله مرکزی
center distance U فاصله ازمرکز
It can be seen from a distance of two kilometers . U از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
distance medley U دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
distance runner U دونده استقامت
code distance U فاصله رمز
distance man U دونده استقامت
distance line U طناب تنظیم فاصله
distance line U طناب نگهدارنده ناوها
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
countermining distance U فاصله مجاز بین دومین
distance meter U بعد سنج
distance meter U فاصله سنج
distance protection U وسیله حفافت فاصله
distance between centers U طول دوران
safe distance U فاصله بی خطر
bond distance U طول پیوند
buffer distance U حاشیه امنیت
buffer distance U محوطه امنیت
distance wadding U بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding U لایی جازم
distance wadding U لایی
distance vision U دید دوربرد
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
distance receptor U گیرنده دوربرد
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
training distance U مسافت تمرین
shouting distance U فاصله صدا رس
safe distance U مسافت امن اطراف مین
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
polar distance U فاصله قطبی
photo distance U مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
coherence distance U فاصله همدوسی
long distance U راه دور
long distance U از راه دور
long distance U دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance U ازراه دور تلفن کردن
sight distance U مسافت دید
sight distance U فاصله دید
sight distance U طول دید
to step a distance U قدم کردن
time distance U زمان عبور ستون
time distance U مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
supporting distance U بردپشتیبانی سلاحها
supporting distance U مسافت پشتیبانی
social distance U فاصله اجتماعی
skip distance U خیز موج
signal distance U فاصله علامتی
long distance U دارای مسافت زیاد
distance between two points U فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
long-distance U دارای مسافت زیاد
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance U دارای مسافت دور
distance light U نورافکن
offset distance U مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
offset distance U فاصله برون محوری
linear distance U خط هوایی
weaving distance U طول تقاطع
long-distance U راه دور
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
air distance U مسافت هوایی
long-distance U دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance U از راه دور
long distance U دارای مسافت دور
stopping sight distance U فاصله دید ایست
stopping sight distance U فاصله دید برای ایست
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
critical anode distance U فاصله بحرانی اندی
long distance reception U دریافت دور
long distance supply U تغذیه مسافت دور
direct distance dialing U شماره گیری فاصله مستقیم
total stopping distance U طول ایست کامل
miss distance scorer U دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
social distance scale U مقیاس فاصله اجتماعی
long distance cable U کابل ارتباطی
long distance line U خط ارتباطی
hole center distance U فاصله مرکز سوراخ
half-distance line U خطنیمفاصله
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
economic haul distance U فاصله اقتصادی حمل
overtaking sight distance U فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance U فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance U طول دید
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
fixed distance marking U خطمقطعثابت
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
telephone modal distance U مسافت مکالمه تلفنی
to distance [dissociate] oneself from U دوری [قطع همکاری] کردن از
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
bogardus social distance scale U مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
unit U وسیله جانبی
unit U یکه
unit U که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit U میزان
unit U یگان شمار
unit U بافر با طول یک حرف .
unit U دستگاه
unit U واحد
unit U یکا
unit U یک دستگاه
unit U قسمت
unit U یکان
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U واحدنظامی
unit U یک
unit U نفر عدد فردی
unit U فرد
shipping unit U واحد حمل
storage unit U واحد انباره
shipment unit U یکان مسئول ارسال کالاها
unit training U اموزش یکان
storage unit U واحد ذخیره
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
staging unit U یکان بارگیری کننده
single unit U یکان منفرد
split unit U یکان جدا شده یا مجزا شده
single unit U یکان مستقل
troop unit U یکان سربازدار
service unit U یکان خدمات
unit train U بنه یکان
unit train U بنه اماد یکان
unit weight U وزن واحد
absolute unit U واحد مطلق
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
volume unit U واحد بلندی صدا
affiliated unit U یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
motor unit U واحد حرکتی
motor unit U قسمت موتوروسیله دستگاه موتور
motor unit U یکان موتوری
monomeric unit U واحد تکپار
monitor unit U واحد مبصر
monetary unit U واحد پول
monetary unit U واحد پولی
unit weight U وزن مخصوص
lighting unit U واحد روشنایی
unit training U اموزش یکانی
sampling unit U واحد نمونه گیری
economic unit U موسسه دولتی و ...
rotating unit U یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
requesting unit U یکان تقاضا کننده
requesting unit U یکان درخواست کننده
repeating unit U واحد تکراری
processing unit U واحدپردازشگر
processing unit U واحد پردازش
practical unit U واحدهای عملی
power unit U پیش راننده
pioneer unit U یگان مهندسی رزمی
physical unit U واحد فیزیکی
unit tube U لوله واحد
peripheral unit U واحد جنبی
affiliated unit U یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
unit strength U قدرت رزمی یکان
unit of fire U واحد اتش
unit of fire U نواخت تیر
unit of fire U نواخت اتش
unit of currency U واحد پولی
unit of account U واحد محاسبه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com