English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
Other Matches
least squares method U روش کمترین مجذورات
method of least squares U روش کمترین مجذورات
squares U عادلانه
squares U منظم حسابی
squares U برابر
squares U راست حسینی
squares U چهارگوش کردن مربع کردن
squares U منصف
squares U جوردراوردن
squares U واریز کردن
mean squares U میانگین مجذورات
squares U خانه شطرنج
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U به یک طرف میله وعمود به ان
squares U مساوی
squares U گونیا
squares U چهار گوش
squares U مرتب کردن کلاه
squares U مربع
squares U جذر میدان
squares U مجذور
squares U بتوان دوم بردن مجذور کردن
squares U وفق دادن
least squares U کوچکترین مربعات
squares U چارگوش
squares U گوشه دار
squares U مربع توان دوم
sum of squares U مجموع مجذورات
sum of squares U مجموع مربعات
ordinary least squares U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
least squares estimates U براورد حداقل مربعات
ordinary least squares [OLS] U کمینه مربعات خطی [ریاضی]
sum of squares of residual U مجموع مربعات باقیمانده
residual sum of squares U مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
sum of squares of regression U مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
latin squares design U طرح مربعهای لاتین
regression sum of squares U مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U نیمکت اویزان
stage U اشکوب
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U درجه مرحله
stage U سکو
stage U مقام
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
third stage U مرحلهسوم
second stage U مرحلهدوم
first stage U مرحلهاول
to go on the stage U بازیگرشدن
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
stage U اسکان دادن
stage U چوب بست
stage U مرحله
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
stage U صحنه نمایش
stage U پرده گاه مرحله
stage U صحنه
stage U منزل
stage U پایه وهله
stage U طبقه
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
to go on the stage U اکترشدن
turbine stage U طبقه توربین
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
input stage U طبقه ورودی
oral stage U مرحله دهانی
energy stage U لایه انرژی
output stage U مرحله خروجی
phallic stage U مرحله التی
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
differential stage U مرحله تفاضلی
stage doors U در عقب صحنه
converter stage U طبقه مبدل
stage door U در عقب صحنه
multi stage U چند طبقه
multi stage U چند مرحلهای
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
developmental stage U مرحله تکوینی
oedipal stage U مرحله ادیپی
developmental stage U مرحله پیشرفت
modulator stage U طبقه مدولاسیون
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
main stage U عرشه اصلی
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage director U مدیر نمایش
single stage U یک طبقهای
single stage U یک طبقه
stage coach U دلیجان
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
stage direction U کاگردانی
stage direction U مدیریت
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage set U تعویض سن
main stage U طبقه اصلی
macro stage U مرحله کلان
larval stage U مرحله کرمی
termination stage U مرحله پایانی
speed stage U مرحله سرعت
first audio stage U مرحله صوتی نخست
flood stage U تراز بحرانی طغیان
input stage U طبقه اولیه
initial stage U طبقه نخستین
stage craft U فن درست کردن نمایش
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage manager U مدیر نمایش
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
stage fright U صحنه هراسی
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
anal stage U مرحله مقعدی
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
stage-manage U کارگردانی کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-managing U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage manager U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage managers U کارگردان نمایش
stage manage U اداره کردن
stage manage U کارگردانی کردن
stage-manage U اداره کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-managed U کارگردانی کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
mechanical stage U پایهمکانیکی
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage-struck U شیفتهی بازیگری
stage clip U سطحنمایش
stage curtain U پردهنمایش
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
killer stage U صافی رنگ
stage whispers U نجوای روی صحنه
speed stage U سطح سرعت
buffer stage U مرحله میانگیر
landing stage U حملباقایق
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi stage press U پرس چند طبقه
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
low power stage U طبقه کم قدرت
push pull stage U طبقه پوش- پول
power output stage U طبقه خروجی
multi stage production U تولید چند مرحلهای
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
high pressure stage U طبقه فشار قوی
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
r method U روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method U طریقه
method U مسلک
method U ایین شیوه
method U روش
method U سبک
method U شیوه
by [with] this method U با این روش
method U متد
method U طرز
method U اسلوب
method U راه طریقه
persuasive method U روش تشویقی
penetration method U روش نفوذی
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
objective method U روش عینی
separation method U روش جداسازی
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
obstruction method U روش ایجاد مانع
phonic method U روش اوایی
offset method U روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
persuasive method U ترغیبی
prestressing method U روش پیش فشردگی
prestressing method U شیوه پیش تنیدگی
pretension method U روش پیش کشیدگی
simplex method U روش سادک
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
socratic method U روش سقراطی
standard method U روش استانده
subtraction method U روش تفاضلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com