Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector
U
ناحیه
sector
U
منطقه
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
U
منطقه واگذاری
sector
U
منطقه ماموریت قطاع اتش
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
U
دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector
U
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector
U
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector
U
قطاع دایره
sub sector
U
بخش فرعی
sector
U
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector
U
قسمتی ازجبهه
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
sector
U
محله
sector
U
بخش
sector
U
جزء تقسیم کردن
sector
U
قطاع
sub sector
U
زیربخش
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
defense sector
U
منطقه پدافندی
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
sector of search
U
منطقه کاوش
sector of fire
U
قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of fire
U
منطقه اتش
service sector
U
بخش خدمات
disk sector
U
بخش دیسک
disk sector
U
قطاع دیسک
teritiary sector
U
بخش سوم
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
bad sector
U
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector
U
قطاع بد
bad sector
U
قطاع خراب
spherical sector
U
قطاع کروی
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
sector of a sphere
U
اکلیل کروی
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
modern sector
U
بخش جدید
modern sector
U
بخش نوین
nonmonetary sector
U
بخش غیر پولی
observation sector
U
قطاع دیدبانی
observing sector
U
قطاع دیدبانی
observing sector
U
منطقه دیدبانی
main sector
U
بخش اصلی
infrastructural sector
U
بخش زیربنائی
nonformal sector
U
بخش غیر رسمی
informal sector
U
بخش غیر رسمی
hard sector
U
قطاع سخت افزاری
productive sector
U
بخش تولیدی
government sector
U
بخش دولتی
real sector
U
بخش واقعی
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
sector addressing
U
نشانی دهی قطاعی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
monetary sector
U
بخش پولی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
private sector
U
بخش خصوصی
public sector
U
بخش دولتی
public sector
U
بخش عمومی
teritiary sector
U
بخش ثالثه
throwing sector
U
نقطه فرود وسیله پرتاب شده
traditional sector
U
بخش سنتی
sector of responsibility
U
منطقه مسئولیت
agricultural sector
U
بخش کشاورزی
air defense sector
U
منطقه ماموریت پدافند هوایی
sector interleave factor
U
عامل جاگذاری قطاع
fire support sector
U
منطقه پشتیبانی اتش
worm and sector sleering
U
چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
air defense sector
U
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
steering worm sector
U
تاج فرمان
steering worm sector
U
چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
economy
U
صرفه جویی
economy
U
علم اقتصاد
economy
U
اقتصادی
economy
U
اقتصاد
token economy
U
اقتصاد ژتونی
subsistence economy
U
اقتصاد معیشتی
sluggish economy
U
اقتصاددر حالت کسادی
open economy
U
اقتصاد باز
sound economy
U
اقتصاد قوی
regional economy
U
اقتصادناحیهای
spotaneous economy
U
اقتصاد خودبخودی
soviet economy
U
اقتصاد شوروی
natural economy
U
اقتصاد غیرپولی
static economy
U
اقتصاد ایستا
natural economy
U
اقتصاد طبیعی
static economy
U
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
planless economy
U
اقتصاد نسنجیده
test economy
U
اقتصاد ازمون
warfare economy
U
اقتصاد جنگی
supply economy
U
صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
warfare economy
U
اقتصاد جنگ پرداز
weak economy
U
اقتصاد ضعیف
suffering economy
U
اقتصاد اسیب دیده
regional economy
U
اقتصاد منطقهای
sluggish economy
U
اقتصاد در حالت رکود
black economy
U
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
economy class
U
درجه توریستی
economy class
U
اکونومی کلاس
to reflate the economy
U
به اقتصاد تحرک بخشیدن
principles of economy
U
اصول اقتصاد
planless economy
U
اقتصاد بی نقشه
national economy
U
اقتصاد ملی
moneyless economy
U
اقتصاد بی پول
mixed economy
U
اقتصاد مختلط
backward economy
U
اقتصاد عقب مانده
balance economy
U
اقتصاد متوازن
balanced economy
U
balanced
barter economy
U
اقتصاد پایاپای
barter economy
U
اقتصاد بدون پول
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
closed economy
U
اقتصاد بسته
controlled economy
U
اقتصاد تحت کنترل
controlled economy
U
اقتصادارشادی
declining economy
U
اقتصاد در حال افول
declining economy
U
اقتصاددر حال تنزل
planned economy
U
اقتصاد سنجیده
directed economy
U
اقتصاد ارشادی
mixed economy
U
سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
market economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
U
اقتصاد بازار
command economy
U
اقتصاد دستوری
planned economy
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy
U
اقتصاد بانقشه
planned economy
U
اقتصاد برنامهای
political economy
U
اتصاد سیاسی
political economy
U
علم ثروت
political economy
U
اقتصاد سیاسی
directed economy
U
اقتصادهدایت شده
domestic economy
U
اقتصاد داخلی
free economy
U
اقتصاد ازاد
mental economy
U
اقتصاد روانی
mature economy
U
تکامل یافته
mature economy
U
اقتصاد رشد یافته
fuel economy
U
اقتصاد سوخت
guild economy
U
اقتصاد صنفی
heat economy
U
اقتصاد حرارت
household economy
U
اقتصاد خانگی
household economy
U
تدبیر منزل
factory economy
U
اقتصاد کارخانهای
expanding economy
U
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
domestic economy
U
اقتصاد محلی
dualistic economy
U
اقتصاد دوگانه
moneyless economy
U
اقتصاد فاقد پول
dynamic economy
U
اقتصاد پویا
dynamic economy
U
اقتصاد متحرک
economy factor
U
ضریب صرفه جویی
economy factor
U
ضریب اقتصادی
monetary economy
U
اقتصاد پولی
exchange economy
U
اقتصاد مبادلهای
ministry of national economy
U
وزارت اقتصاد ملی
market directed economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار
centrally planned economy
U
اقتصاد متمرکز
laissez faire economy
U
اقتصاد ازاد
free market economy
U
اقتصاد بازار ازاد
centrally planned economy
U
اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
developed market economy countries
U
کشورهای مرفه
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
We have to stem the ride of emigration if our economy is to recover.
U
اگر قرار است اقتصادمان رشد کند باید جلوی رشد مهاجرت را بگیریم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com