English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turnaround form U شکل برگشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turnaround U برگشت
turnaround document U متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
turnaround documents U اسناد برگشت
turnaround documents U مستندات برگشت
turnaround jumper U پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
turnaround time U مدت زمانی تنظیم جهت جریان داده در سیستم یک طرفه
turnaround time U زمان گردش
turnaround time U زمان برگشت
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
job turnaround U مدت زمان کار
job turnaround U مدت زمان برنامه
turnaround jump shot U پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
form U ساخت
form U ایجاد یک شکل
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form U یات مربوطه را وارد میکند
form U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form U ورقه
form U شکل دادن
out of form U غیراماده
out of form U بدحالت
re form U دوباره درست کردن
in form U اماده
in form U خوش حالت
three form U فرم تریو
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form U روش
form U تشکیل دادن
form U صورت دیس
form U فراگرفتن
form U شکل گرفتن سرشتن
form U پروردن
form U قالب کردن
form U بشکل دراوردن
form U تشکیل دادن ساختن
form U فرم
form U برگه ورقه
form U شکل
form U ریخت
form U تصویر وجه
form U طریقه
form U ترکیب
form U امادگی
form U سابقه فعالیت اسب
form U قسم
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U نوع
form U طرز ورفتار
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form U نظم فرم
form U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form U صورت
form U شکل قالب
pyranose form U شکل پیرانوزی
proposal form U فرم پیشنهاد
sight form U نمونه رصد
sentential form U صورت جملهای
quadratic form U شکل درجه دوم
quadratic form U معادله درجه دوم
radial form U شکل ستارهای
reduced form U فرم تعدیل شده
reduced form U فرم تقلیل یافته
resonance form U شکل رزونانسی
proposal form U فرم درخواست بیمه
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
matter and form U جوهر و عرض
meso form U شکل مزو
sliding form U قالب بندی کشویی
natural form U وضع بدن هنگام تیراندازی
normal form U صورت عادی
normal form U صورت هنجار
normalized form U صورت هنجار
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
keto form U شکل کتو
slip form U قالب لغزنده
solemn form U طریقه رسمی
to form into groups U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to set a form U فرم بستن
tooth form U شکل دندانه
true form U فرم واقعی
standard form U صورت متعارف
wave form U شکل موج
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
Form without substance . U صورت بدون معنی
registration form U فرم ثبت نام
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
to form into groups U گروه بندی کردن
to form a plot U اسباب چینی کردن
to form a plot U توط ئه دیدن
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
staggered form U شکل نامتقابل
structural form U شکل بنیانی
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
substance and form U جوهروعرض
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
tendering form U ورقه پیشنهاد
tendering form U برگ پیشنهاد برگ درخواست
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
to form a habit U عادتی پیداکردن
to form a habit U تشکیل عادت دادن
to form a notion U تصور کردن
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
form-piece U [تکه های سنگ در مشبک کاری]
life form U زی نمود
continuous form U ورقه پیوسته
form cutter U دستگاه فرز پروفیل
die form U فشردن
die form U شکل دادن حدیدهای
eclipsed form U شکل متقابل
end of form U انتهای ورقه
endless form U ورقه بی انتها
erythro form U شکل اریترو
executable form U برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
executable form U شکل قابل اجرا
executable form U فرم قابل اجرا
fanfold form U ورقه با تای بادبزنی
field form U نمودار میدان
form alignment U هم ترازی ورقه
form block U بلوک فرمکاری
form determinant U تعیین کننده شکل
continued form U دنباله
complement form U فرم متمم شکل متمم
form letter U فرم نامه
form letters U فرم نامه
application form U برگ درخواست
boat form U شکل قایقی
boat form U قایقی شکل
canonical form U صورت متعارفی
canonical form U شکل رزونانسی
coding form U ورقه برنامه نویسی
coding form U فرم برنامه نویسی
coil form U مغزی پیچک
coil form U نوع بوبین
coil form U شکل بوبین
cold form U در حالت سرد شکل دادن
complement form U صورت متممی
complement form U صورت متمم
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
in due form U بطرز شایسته
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form work U قالب بندی
form work U کاذب سازی
form work U کفراژ
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
form lining U پوشش قالب بندی
furanose form U شکل فورانوزی
in a tabular form U بشکل جدول یافهرست
gauche form U شکل کج
in a topic form U بصورت عنوان
in binding form U به وجه ملزم
form utility U مطلوبیت شکلی
form feed U تغذیه کاغذ
form mill U فرز کردن پروفیل
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
form feed U خورش ورقه
form insulation U عایق کاری قالب
form factor U ضریب شکل
form line U خط متساوی البعد
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
form drag U پسای شکل
atomic form factor U عامل شکل اتمی
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
FI'll in the job application form. U این برگ درخواست کاررا پرکنید
To form a queue. To line up. U صف بستن ( کشیدن )
skew boat form U شکل قایقی تابدار
form room [British U کلاس درس
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
atomic form factor U ضریب پراکندگی اتمی
twist boat form U شکل قایق تابدار
free form defects U خالی از خطا
contract in set form U قرارداد تیپ
form letter program U برنامه فرم نامه
personalized form letter U فرم شخصی
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
form cutting tool U قلم تراش
form wound coil U سیم پیچ قالبی
form cutting tool U اسکنه
free form defects U بی خطا
data entry form U فرم ورودی داده ها
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
customs entry form U افهارنامه گمرکی
minnesota paper form board U ازمون جااندازی کاغذی مینه سوتا
free form text chart U جدول نوشتاری بفرم ازاد
Would you mind filling in this registration form? U آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
short form bill of exchange U بارنامه ملخص
biographical information blank form U فرم پر نشده بیوگرافی افراد
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com