English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
judgment on procedural matters U حکم شکلی
procedural U وابسته به طرز عمل ورویه روندی
procedural U رویهای
procedural U زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
procedural U استفاده از یک تابع
non procedural language U زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
procedural language U زبان رویهای
procedural law U قانون شکلی
procedural statement U حکم رویهای
non procedural language U بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
matters U مهم بودن اهمیت داشتن
matters U امر
matters U مطلب چیز
matters U اهمیت
matters U کالا
matters U امر قضیه
what matters is that ... U اصل مطلب [چیزی که مهم است] این است که ...
it matters little U چندان اهمیت ندارد
matters U قالب
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U مشکل یا مساله قابل بحث
matters U موضوع
matters U ماهیت جوهر
matters U ماده
matters U جسم
matters U ذات
religious matters U امور دینی
as matters stand U با وضع کنونی
business matters U مسائل کسبی
political matters U مسائل سیاسی
how do matters stand? U حال برچه منوال است
religious matters U مسائل مذهبی
money matters U امور پولی
how do matters stand? U وضعیت چگونه است
to arrange matters U ترتیب دادن امور
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
to mince matters U در پرده سخن گفتن
to mend matters U کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
non litigious matters U امور حسبی
as matters stand U با وضع کنونی
political matters U سیاسیات
non litigious matters act U قانون امور حسبی
matters of great moment U مسائل مهم
He is jealous . He is sensitive on matters of honor . U غیرتی است
trial U دادرسی
re trial U اعاده دادرسی
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
to go t. a trial U محاکمه شدن
trial U کوشش
trial U رنج
trial U ازمایش امتحان
trial U سعی
new trial U محاکمه جدید تجدید محاکمه
trial U امتحان کردن
trial U ازمایش کردن ازمایشی
trial U محاکمه محاکمه کردن
trial U محاکمه
trial U تست
trial U امتحان
trial U آزمایش
he was on his trial U او را محاکمه میکردند
trial U ازمایش
trial U آزمون
new trial U اعاده دادرسی
trial U امتحان
trial order U سفارش ازمایشی
trial rate U درصد ازمایش یک محصول
trial shot U گلوله ازمایشی
trial elevation U درجه مربوط به شروع تیر موثر
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
trial function U تابع ازمایشی
trial on merits U رسیدگی ماهوی
trial hole U گمانه
trial hole U چاه ازمایشی
trial jury U هیئت منصفه
trial lawyer U وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
trial shot U تیر ازمایشی
trial shot U تیر قلق گیری
to put somebody on trial U کسی را محاکمه کردن
He was put on trial. U او محاکمه شد. [حقوق]
trial balloon <idiom> U یک دستی زدن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
day of the trial U روز محاکمه
show trial U محاکمهعلنی
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
trial elevation U درجه ازمایشی
trial run U استفاده ازمایشی
to buy on trial U بشرط امتحان خریدن
time trial U مسابقه دوتمرینی
time trial U رکوردگیری در تمرین رکوردگیری
summary trial U محاکمه اختصاری
speedy trial U دادرسی فوری
shaft beyond trial well U چاه پیشکار
trial offer U عرضه ازمایشی
to make a trial of U امتحان کردن
to make a trial of U ازمودن
public trial U دادرسی علنی
one trial learning U یادگیری یک کوششی
field trial U مسابقه تازیهای شکاری
ex parte trial U دادرسی غیابی
committed for trial U تسلیم متهم به دادگاه
catch trial U کوشش مچ گیری
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
trial runs U استفاده ازمایشی
to undergo a trial U محاکمه شدن
trial and erroe U ازمایش و خطا
trial balance U ترازنامه ازمایشی
trial attorney U وکیل محاکمه
trial at the bar U محاکمه
trial balance U تراز ازمایشی
trial and error U ازمایش ولغزش
trial and error U ازمایش و خطا
trial and error U روش کورمالی
trial and error U کوشش و خطا
trial and error U ازمون و خطا
trial and error U روش ازمایش و خطا
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trial and erroe U سعی وامتحان
trial attorney U وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
trial in presence of the parties U دادرسی حضوری
detention pending trial U توقیف احتیاطی
detention pending trial U حبس موقت
trial and error learning U یادگیری از راه کوشش و خطا
vicarious trial and error U کوشش و خطای نمادی
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> U دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com